جدول جو
جدول جو

معنی لیکومد - جستجوی لغت در جدول جو

لیکومد
(کُ مِ)
پادشاه جزیره سیرس. وی بنابر افسانه های قدیم آشیلس را در دربار خویش بپذیرفت و تزس را به حیله بکشت. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 504). رجوع به لیکمد شود
از مردم ردس که بعهد داریوش سوم از جانب ایرانیان پس از تسخیر شهر نامی می می لن واقع در جزیره لس بس به فرماندهی آنجا گمارده شد. (ایران باستان ج 2 ص 1281)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیکور
تصویر لیکور
نوعی نوشابۀ الکلی با مواد خوش بو و شیرۀ میوه
فرهنگ فارسی عمید
(قَدد / قَد)
امیم. (یادداشت مؤلف) (از منتهی الارب). خوش قامت
لغت نامه دهخدا
نام حاکم انشان در قرن 23 قبل از میلاد (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 35)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به فندرسک مازندران، (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 128)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ)
مشروب شیرین کرده. عرق عنبری. نوعی عرق شیرین کرده
لغت نامه دهخدا
رود لیکوس نام دیگر رودزاب علیا به ایران، لیکوس را با زاب بزرگ یا علیا تطبیق داده اند، (ایران باستان ج 2 ص 2122)، قول دیگر آنکه این رود را با زهاب سفلی تطبیق میکنند و بعضی آن را زهاب کوچک نامیده اند، (ایران باستان ج 2 ص 1392)
لغت نامه دهخدا
(کُنْ)
ازمردم آتن که اجیر پی سوت نس والی لیدیه گشت و بر ضد داریوش دوم کمک کرد. (ایران باستان ج 2 ص 959 و 965)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ولوپی، بخش سوادکوه شهرستان شاهی، واقع در 7 هزارگزی شمال آلاشت، کوهستانی سردسیر، بدانجا سکنۀ دائم نباشد و در تابستان از قراء نفت چال و بوزخانی دهستان لفور در حدود سیصد نفر برای تعلیف احشام خود و استفادۀ از هوای ییلاقی بدین ده آیند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نیک مرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
از وخش است. جایی است که از وی گوسپند وخشی خیزد. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام مردی از آتن که در جنگ دریائی آرتمیزیوم و جنگ خشایارشا با یونانیها، اول کسی بود که یک کشتی از کشتیهای ایران گرفت. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 826 شود
لغت نامه دهخدا
(کُ پُدْ)
نوعی گیاه نهانزاد از تیره لیکوپودیاسه. گیاه پای گرگ. پنجۀ گرگ
لغت نامه دهخدا
مقنن اسپارطه، قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده مجدد بازیهای المپ، خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396- حدود 324 قبل از میلاد)، و رجوع به لیکورگوس شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه. آب آن از چشمۀ سیدعلی. محصول آنجا غلات، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین از طایفۀ چولای هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیکوپد
تصویر لیکوپد
گرگ پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
فرانسوی میکند مشروبی الکلی که نوعی عرق شیرین کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیکوپود
تصویر لیکوپود
گرگ پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
((کُ))
نوشابه الکلی که در آن مواد خوشبو و شیره میوه آمیخته باشند
فرهنگ فارسی معین
نهری، که از رود هراز منشعب می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بیرون بشم چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی