جدول جو
جدول جو

معنی لیکوس - جستجوی لغت در جدول جو

لیکوس
رود لیکوس نام دیگر رودزاب علیا به ایران، لیکوس را با زاب بزرگ یا علیا تطبیق داده اند، (ایران باستان ج 2 ص 2122)، قول دیگر آنکه این رود را با زهاب سفلی تطبیق میکنند و بعضی آن را زهاب کوچک نامیده اند، (ایران باستان ج 2 ص 1392)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیکور
تصویر لیکور
نوعی نوشابۀ الکلی با مواد خوش بو و شیرۀ میوه
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لَ)
دهی از دهستان چهریق بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 19هزارگزی جنوب باختری سلماس و 4500گزی جنوب راه ارابه رو علی بلاغی به سلماس. دامنه و سردسیر. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کُنْ)
ازمردم آتن که اجیر پی سوت نس والی لیدیه گشت و بر ضد داریوش دوم کمک کرد. (ایران باستان ج 2 ص 959 و 965)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ)
مشروب شیرین کرده. عرق عنبری. نوعی عرق شیرین کرده
لغت نامه دهخدا
از شخصیتهای اساطیری که به دست هرکول به دریای اژه افکنده شد و آنجا به صورت تخته سنگی درآمد
لغت نامه دهخدا
به یونانی نرگس است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
پسر اتیس. (ایران باستان ج 1 ص 735)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
بی غیرت. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
کلمه یونانی بمعنای شاه و ملک که در دورۀ اشکانیان جزء اسامی پارسی نیز آمده و ترکیبات آن مورد استعمال قرار گرفته است، رفیق، مصاحب، (ناظم الاطباء)، رجوع به پاژنامه شود
لغت نامه دهخدا
(بِ ل لی)
مارکانتونیو کوکسیو. معروف به مارکوس آنتونیوس مورخ و انساندوست ایتالیائی است که بسال 1436 میلادی در ویکو وارو متولد شد و بسال 1506 م. در ونیز درگذشت. آثار متعددی از او بیادگار مانده که تاریخ ونیز در 22 جلد از آن جمله است. مجموعۀ کامل آثار او بسال 1560 میلادی در شهر بال منتشر شده است
لغت نامه دهخدا
لفظ یونانی بمعنی عمومی است و معرب آن جاثلیق است، رجوع به کاتولیک شود، لقب عام اسقفان مدائن، (تاریخ کلیسای قدیم تألیف میلر ص 274)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
فرانسوی میکند مشروبی الکلی که نوعی عرق شیرین کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیوس
تصویر لیوس
بی رگ بدرگ (بی غیرت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
((کُ))
نوشابه الکلی که در آن مواد خوشبو و شیره میوه آمیخته باشند
فرهنگ فارسی معین
از توابع بیرون بشم چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی