جدول جو
جدول جو

معنی لیچم - جستجوی لغت در جدول جو

لیچم
(لَ دَ)
نام موضعی در حدود آمل. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 130)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیچم
تصویر بیچم
(دخترانه)
هیئت، سیما (نگارش کردی: بیچم)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیزم
تصویر لیزم
کمان نرم که با آن مشق کمان کشیدن کنند، کباده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیچ
تصویر لیچ
آب کشیده، آب افتاده، خیس
لیچ شدن: خیس شدن
فرهنگ فارسی عمید
(لُیْ یَ)
جمع واژۀ لائم. (منتهی الارب). رجوع به لائم شود
لغت نامه دهخدا
گونه ای از سپستان که در چاه بهار غرس شده است و این نام آنجا بدین درخت دهند، (گاابا)
لغت نامه دهخدا
صلح و آشتی، مانند، همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ لئیم، فرومایگان، ناکسان، بخیلان، (آنندراج)، و رجوع به لئام شود
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا شهرستان رشت واقع در سه هزارگزی شمال خاوری لشت نشا، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 1950 تن سکنه، آب آن از توشاجوب سفیدرود و استخر، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و بنای بقعۀ سیدمحمود قدمتی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
کباده را گویند و آن کمانی باشدنرم و سست که بدان مشق کمان کشیدن کنند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(لی لَ)
دهی از بخش مینودشت شهرستان گرگان، واقع در 12000گزی جنوب خاوری مینودشت. کوهستانی و معتدل. دارای 110 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، ابریشم، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی، کرباس، شال و چادرشب و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیم
تصویر لیم
همریخت هم چهره، سازواری، آشتی، انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیچ
تصویر لیچ
آب افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیچک
تصویر لیچک
عشقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیزم
تصویر لیزم
کمانی نرم و سست که بوسیله آن مشق کمان کشیدن کنند کباده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیم
تصویر لیم
شوخ و ظریف و بذله گو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیزم
تصویر لیزم
((زُ))
کباده کمان نرم که با آن تمرین کمان کشیدن کنند
فرهنگ فارسی معین
زمین بایر، زمین تازه آباد که به حال خود رها شده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
چرک، کثافت و جرم دهان که موقع خواب بر روی زبان و دندان و
فرهنگ گویش مازندرانی