جدول جو
جدول جو

معنی لیمژ - جستجوی لغت در جدول جو

لیمژ
(مَ بِ)
کرسی دپارتمان هت -وین به فرانسه، دارای راه آهن و 117430 تن سکنه، واقع در 400هزارگزی جنوب غربی پاریس
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیمو
تصویر لیمو
(دخترانه)
میوه خوردنی، ترش یا شیرین، معطر و زردرنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیمو
تصویر لیمو
میوه ای از جنس مرکبات که دو نوع ترش و شیرین دارد
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
نام ایالتی از بلژیک. مرکز آن بندر لیژ است و دارای 973700 تن سکنه میباشد
نام بندری از بلژیک کرسی ایالت لیژ. دارای 565هزار تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
(لُیْ یَ)
جمع واژۀ لائم. (منتهی الارب). رجوع به لائم شود
لغت نامه دهخدا
گونه ای از سپستان که در چاه بهار غرس شده است و این نام آنجا بدین درخت دهند، (گاابا)
لغت نامه دهخدا
صلح و آشتی، مانند، همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
از یاران اسکندر مقدونی. کنت کورث نام وی را تیمه نوشته است. (ایران باستان ج 2 ص 1838)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
حصنی است در کوه های صبر به یمن از اعمال تعز. (از معجم البلدان) ، دهی است به ساحل دریای عمان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چرک. (آنندراج).
- لیمۀ گوش، چرک گوش. (آنندراج).
، کفش چرکناک از چرم دباغت ناکرده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 40000گزی جنوب رودسر و 40000گزی جنوب خاوری سی پل، کوهستانی و سردسیر، دارای 450 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، بنشن، لبنیات، عسل و فندق، شغل اهالی زراعت و گله داری است، اکثر اهالی برای تهیۀ علوفه و کسب در فصل زمستان به گیلان میروند، راه آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
پایتخت کشور پرو از کشورهای امریکای جنوبی، کنار رود ریماک، دارای 522هزار تن سکنه وآن در 1535 به وسیلۀ پیزار بنیان نهاده شده است
لغت نامه دهخدا
قسمی از مرکبات و آن دو گونه بود: ترش و شیرین، لیموی شیرین، خاص ایران است و آن به درشتی نارنج و پرتقال است با پوست زرد روشن و صاف و بی دندانه، لیموی ترش، قسمی از مرکبات و ترشابه هاست که در ولایت ساحلی بحر خزر و فارس و عمان روید و آنچه در فارس روید کوچکتر اما باعطرتر ازآن گیلان و مازندران باشد و هر درختی پنج تا شش هزار دانه از آن بار آرد و آن به انواع باشد، لیموی آب که در نهایت لطافت و خوشبوئی و شادابی است با پوستی سخت و نازک از شیراز آرند و لیموی عمانی و جز آن، آب لیموی ترش، دافع سموم و مقوی قلب است، لیمو ترش سواحل خزر، اندکی درشت تر از لیموی ترش فارس و با پوستی ستبر و نوکی کشیده است، صاحب انجمن آرا گوید: چون اصل آن از عربستان خاصه از مدینه به ایران آمده، آن را پارسیان مدنی گویند، (انجمن آرا)، لیمون، و رجوع به لیمون شود، صاحب اختیارات بدیعی آرد: صاحب منهاج گوید: مانند اترج بود و فعل وی در دماغ قوی بود، پوست وی و ورق وی گرم وخشک بود، در اول و حماض وی مانند حماض اترج است و در منفعت و قوت بلکه اقوی بود و نشاید که با پوست آب از وی بگیرند، لیکن مقشر باید کرد، بعد از آن آب از وی بگیرند تا عصارۀ قشر وی با وی نیامیزد که برودت وی را بشکند، حکیم مؤمن در تحفه آرد: در جمیع خواص مانند ترنج و پوست زرد او در دوم گرم و خشک و مقوی معده و دل و قابض و محرک کیفیت اخلاط ردیه و پادزهر سموم مشروبه و ملذوعه و در سایر افعال قایم مقام پوست ترنج است و آنچه مابین پوست زرد و ترشی است، در افعال مانند گوشت ترنج و ترشی او در دوم سرد و خشک و مقوی معده، حار و لطیف و بسیار جالی و قاطع اخلاط غلیظه و لزجه و ملطف آن و جالی بهق سیاه و کلف و قوبا و مسکن غلیان خون و صفرا و التهاب معده و جهت تبهای حارۀ دموی و صفراوی و عفونت خون و بثور و شرا و حصف و دمل و ورم حلق و لهاه و کرب و غم و قی صفراوی و غثیان و تقلب طعام و بد گذشتن اطعمه چرب و جذب مواد حاره جگر و معده و جهت درد سر و دوار و سدد که از بخار اخلاط غلیظ باشد و خفقان سوداوی و غب خالص و غیرخالص وخمار و سموم هوا و ادویۀ قتاله مفید و در اکثر امور قایم مقام سرکه و جهت مریض بهتر از آن است و مضر عصب و صاحب سرفه و باردالمزاج و اکثار او در خلای معده و مضعف امعاء و مورث پیچش، و مصلحش شکر و عسل است وچون جواهر را به آب لیمو بخیسانند حل شود و ضماد ودع (؟) محلول به آب لیمو با نوشادر در اندک زمانی دافع بهق و آثار جلد است، و تخم او در دوم گرم و در آخراول خشک و در رفع سموم مانند دانۀ ترنج و تفریح اوبه غایت عظیم و قدر شربتش یک درهم تا دو درهم است با آب گرم و با شراب و باید مقشر از پوست باشد و خائیدن دانۀ او رافع بی حسی دندان است که از ترشی او بهم رسیده باشد و لیموی به نمک پرورده مقوی معده و باعث خوشبویی آروغ است و لیموی شیرین در منافع بسیار ضعیفتر است، اما مضر عصب نیست و به دستور آنچه پیوند به درخت نارنج و ترنج کرده باشند قریب الفعل اند به او، وهمچنین است آنچه معروف است به مرکب و چون لیمو را بتمامه خشک کرده با وزن او شکر بسایند جهت منع صعود بخارات و تفتیح سدد بیعدیل و برگ لیمو در تفریح ضعیف تر از برگ ترنج است، (تحفۀ حکیم مؤمن) :
کز خاک دو تخم می پدید آید
این خوش خرما آن ترش لیمو،
ناصرخسرو،
و درختان میوه دار ... چون ترنج و نارنج و بادرنگ و لیمو ... در بوستان آورد (نوروزنامه)، لیمو، معروف و خواص ترنج دارد، (نزههالقلوب)،
سمندی ز لیمو شدش اختیار
که گردد به آن سنگ ریزه سوار،
بسحاق اطعمه،
و رجوع به لیمون شود، مجازاً پستان معشوق
لغت نامه دهخدا
نام کرسیی از آرندیسمان اود کنار اود به فرانسه، دارای 7797 تن سکنه و راه آهن
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیم
تصویر لیم
همریخت هم چهره، سازواری، آشتی، انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
نام دونوع گیاه از گروه مرکبات و از تیره سدابیان که میوه های آنها ماکول است و از نظر طعم به لیموشیرین و لیمو ترش منقسم میشوند، میوه گیاه مذکور. یا لیموی ترش. لیمو ترش. یا لیموی شیرین. لیمو شیرین. یا لیموی مصری. لیموترش، پستان معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیمه
تصویر لیمه
چرک وسخ: لیمه گوش، کفش چرکین از چرم دباغت نا کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیم
تصویر لیم
شوخ و ظریف و بذله گو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیمو
تصویر لیمو
میوه ای است از جنس مرکبات، پوستش نازک تر از پرتقال و دارای دو قسم ترش و شیرین می باشد. رنگ لیمو معمولاً زرد روشن است
لیمو عمانی: لیمو ترش خشک شده که از آن به صورت چاشنی با غذا استفاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیمه
تصویر لیمه
((م یا مَ))
چرک، کفش چرمین از چرم دباغت ناکرده
فرهنگ فارسی معین
دیدن لیمو در خواب، اگر زرد باشد به بیماری تعبیر میشود. دیدن لیموی سبز در خواب از دیدن لیموی زرد بهتر است. درخت لیمو، به فردی سودمند برای دیگران تعبیر میشود. لیمو، به سرزنش کردن نیز، تعبیر میشود. خالد بن علی بن محد العنبری
خواب درخت لیمو: هشدار برای اصلاح روش زندگی
لیموی سبز: شما سبک مغز هستید
برگ درخت لیمو: یک سفر خارج از کشور خواهید کرد
لیموهای رسیده: سخت عاشق می شوید
شما لیمو می خورید: ناکامی
آب لیمو: سلامتی
لیموشیرین: خوشبختی
آب لیمو می گیرید: از شر دشمنانتان خلاص میشوید.
- کتاب سرزمین رویاها
دیدن لیمو درخواب، دلیل بیماری است و در دیدن آن خیری نباشد. محمد بن سیرین
دیدن و خوردن، خریدن، گرفتن و داشتن لیموترش در خواب به هیچ وجه خوب نیست لذا درباره آن سخن نمی گوئیم اما لیموی شیرین. چون رنگ زرد دارد از نظر معبران اسلامی خوب تشخیص داده نشده. اگر در خواب ببینید لیموئی پوست کنده می خورید و طعم شیرین آن را می چشید بعد از یک دوره ناراحتی به نعمت و کامروائی می رسید زیرا لیمو بخصوص شیرینی آن کام و کامروائی است و صحت و سلامت می آورد. اگر لیموی شیرین پوست کنده کسی به شما بدهد لذتی باد آورده نصیب شما می شود. لذتی که انتظارش را نداشته اید و کام شما شیرین می شود. همین تعبیراست اگر شما لیموی شیرین پوست بکنید و به دیگری بدهید. دادن لیموی پوست نکنده ابراز محبت تلاقی نمی شود - منوچهر مطیعی تهرانی
۱ـ اگر در خواب لیموها را بر شاخ و برگ درختان ببینید، علامت آن است که به امری حسادت خواهید ورزید ولی عاقبت در خواهید یافت که منشأ حسادت پوچ و بی معنی بوده است.
۲ـ خوردن لیمو در خواب، علامت حقارت و نومیدی است.
۳ـ دیدن لیموی سبز در خواب، نشانه ابتلا به بیماری واگیردار است.
۴ـ دیدن لیموی خشک شده در خواب، نشانه جدایی و طلاق از همسر است. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
چرک، کثافت و جرم دهان که موقع خواب بر روی زبان و دندان و
فرهنگ گویش مازندرانی