جدول جو
جدول جو

معنی لیبریا - جستجوی لغت در جدول جو

لیبریا(تِ)
کشور لیبریا، نام جمهوری کنار گینه به آفریقا مؤسس به سال 1822 میلادی به مساحت 94500هزار گز مربع و دارای حدود 2میلیون تن سکنه. مرکز آن منرویا و محصول آن قهوه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مادۀ شبه آلبومین موجود در ترکیب خون که عمل آن منعقد ساختن خون و به وجود آوردن لخته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ریا
تصویر بی ریا
کسی که دورویی و ظاهرسازی نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لابرلا
تصویر لابرلا
لا به لا، تا بر تا، تو در تو، نوعی حلوا یا شیرینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
طرفدار لیبرالیسم، آزادی خواه
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
پیترو. نقاش و رسام ایتالیائی، مولد پادو (1605-1687)
لغت نامه دهخدا
لیبرا طلا مسکوکی وزن آن معادل 328 گرم یا قریب 65 مثقال، (ایران باستان ج 3 ص 2683)
لغت نامه دهخدا
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ریا
تصویر بی ریا
راستباز
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه دارای لاهای متعدد باشد تو بر تو، نوعی نان شیرین تنک و توبر تو توبرتو توبرته کلاج
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته دود هندی گیاهی است ار رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که علفی است. گلهایش برنگهای سفید و آبی و بنفش میباشند و گل آذینش خوشه یی است. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده که متعلق بنواحی معتدل و گرم کره زمینند. انساج این گیاه در پزشکی ضد تنگی نفس و آسم بکار میرود تنباکوی هندی دخان هندی تبغ هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیبرری
تصویر لیبرری
فرانسوی (کتابفروشی) ماتیکا نفروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
آزادیخواه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی راکابه ماده آلبومینوئیدی مستخرج از خون که بشکل الیاف کش داری در حالت مرطوب می باشد و در حالت خشک سخت و شکننده است. فیبرین علاوه بر خون در لنف و مایع آسیت (مایع موجود در صفاق) و مایع موجود در کیسه های مفصلی و همچنین در ترشحات انساج ملتهب (در غشا کاذب مخاط گلو در آنژین های دیفتروئید و دیفتری) نیز موجود است. عمل مهم فیبرین در انعقاد خون است که تشکیل لخته می دهد و رگهای مجروح را مسدود می نماید درموقع تشکیل لخته در شبکه الیاف فیبرین گلبولها نیز نگهداری میشوند. باید دانست که فیبرین در خون جاری وجود ندارد و فقط به هنگام انعقاد خون تولید می شود
فرهنگ لغت هوشیار
ماده آلبومینوئیدی مستخرج از خون که به شکل الیاف کش داری در حالت مرطوب می باشد و در حالت خشک سخت و شکننده است. باید دانست که فیبرین در خون جاری وجود ندارد و فقط به هنگام انعقاد خون تولید می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لابرلا
تصویر لابرلا
((بَ))
تو بر تو، نام نوعی حلوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
((بِ))
آزادیخواه، طرفدار آزادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
Liberal, Libertarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
libéral, libertaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertarian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, özgürlükçü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
自由主義の , 自由主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
自由的 , 自由主义者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
ליברלי , ליברטריאן , ליברל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
자유주의적인 , 자유주의자 , 자유주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberale, liberista, libertario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
उदार , स्वतंत्रतावादी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, Libertärer, Libertär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, libertario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberaal, libertariër
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
ліберальний , лібертаріанець , ліберал
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
либеральный , либертарианец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberalny, liberał
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لیبرال
تصویر لیبرال
liberal, mliberali, mfuasi wa uhuru
دیکشنری فارسی به سواحیلی