جدول جو
جدول جو

معنی لیبا - جستجوی لغت در جدول جو

لیبا
نام نهری در مرکز آفریقای جنوبی، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیسا
تصویر لیسا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی قزوین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیدا
تصویر لیدا
(دخترانه)
محبوب همه (اسم یونانی)، برگرفته از نام کشور قدیمی لیدیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
(دخترانه)
پارجه ابریشمی رنگی، روی زیب، نوعی پارچه ابریشمی معمولاً رنگین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
(دخترانه)
شیوا آشفته، پریشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
(دخترانه)
خوشگل، قشنگ، خوب، نیکو، دلنشین، مطبوع، آنکه یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لینا
تصویر لینا
(دخترانه)
آبشار کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیلا
تصویر لیلا
(دخترانه)
شبانه، لیلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیبه
تصویر لیبه
(دخترانه)
مؤنث لبیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیزا
تصویر لیزا
(دخترانه)
بنده خالص خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
مار افعی، برای مثال سر دیوار او پر مار شیبا / جهان از زخم او شد ناشکیبا (فخرالدین اسعد - ۱۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه، غمزه، فریب و ریشخند، برای مثال هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد / تا که عاجز گشت از تیباش مرد (مولوی - ۴۵۵)، شوخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
نوعی پارچۀ ابریشمی، پارچۀ ابریشمی رنگین
دیبای مشجر: دیبایی که بر آن نقش درخت باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیبا
تصویر جیبا
هیمه، هیزم
فرهنگ فارسی عمید
(صَ)
ابن یوحنا موصلی. یکی از نسطوریان نیمۀ اول قرن چهاردهم میلادی است. وی به معاونت عمر بن متی طیرهانی کتاب مجدل تألیف ماری بن سلیمان نسطوری را که در قرن دوازدهم میلادی تألیف شده بود از کلدانی سریانی به عربی ترجمه کرده است. (معجم المطبوعات ستون 1216 و 1255)
ابن الندیم او را در شمار نقلۀ کتب از زبانهای دیگر بعربی، ثبت کرده است. (الفهرست ابن الندیم ص 341)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (آنندراج). زلوبیا. (ناظم الاطباء). زلابیه. بکتاش. زلوبیا. زلیبیا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیبر
تصویر لیبر
فرانسوی آبکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیلا
تصویر لیلا
به شب شبگاه بشب شبانه
فرهنگ لغت هوشیار
شکنبه گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکنده پزند و خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
دیواری که سر کوچه درست کنند جهت محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
آشفته شیفته، دیوانه، افعی
فرهنگ لغت هوشیار
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه فریب، دفع رد سخن کسی، وقت گذرانی بیهوده، شوخی ریشخند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
قماشی باشد از حریر الوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
غمزه، عشوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
پارچه ابریشمی رنگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
((شَ یا ش))
آشفته، شیفته، دیوانه، افعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیبل
تصویر لیبل
((لِ بِ))
برچسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نامی برای افراد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
دیکشنری فارسی به روسی