جمع واژۀ لیل. او هو جمع لیلاه و هی اصل اللیل. (منتهی الارب). شبها: تا به چشم شه نماید خوب روی روزگار از لیالی بر رخ ایام زلف و خال باد. سوزنی. ، جمع واژۀ لیله، جمع واژۀ لیلی، نام زنی. (منتهی الارب)
جَمعِ واژۀ لیل. او هو جمع لیلاه و هی اصل اللیل. (منتهی الارب). شبها: تا به چشم شه نماید خوب روی روزگار از لیالی بر رخ ایام زلف و خال باد. سوزنی. ، جَمعِ واژۀ لیله، جَمعِ واژۀ لیلی، نام زنی. (منتهی الارب)
مخفف لیالی. جمع واژۀ لیل. و رجوع به لیالی شود: نی نی نه هلالی تو که بر چرخ فضایل چون شمس و قمر زینت ایام و لیالی. سوزنی. ، فارسیان جمع لولو هم لیال آورده اند و این خلاف قیاس است. (آنندراج)
مخفف لیالی. جَمعِ واژۀ لیل. و رجوع به لیالی شود: نی نی نه هلالی تو که بر چرخ فضایل چون شمس و قمر زینت ایام و لیالی. سوزنی. ، فارسیان جمع لولو هم لیال آورده اند و این خلاف قیاس است. (آنندراج)