دهی جزء دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 37هزارگزی تازه کندانگوت و سی هزارگزی شوسۀ بیله سوار به آصلاندوز. کوهستانی، گرمسیر و دارای 10 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 37هزارگزی تازه کندانگوت و سی هزارگزی شوسۀ بیله سوار به آصلاندوز. کوهستانی، گرمسیر و دارای 10 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان هروآباد، واقع در 14هزارگزی جنوب سنجبد در مسیر شوسۀ هروآباد به میانه. کوهستانی، گرمسیر و دارای 118 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان هروآباد، واقع در 14هزارگزی جنوب سنجبد در مسیر شوسۀ هروآباد به میانه. کوهستانی، گرمسیر و دارای 118 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزو دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در41500گزی شمال کلیبر و 41500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی، گرمسیر و مالاریائی و دارای 15 تن سکنه. آب آن از رود خانه گوی آغاج. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ظاهراً نام دشتی باشد در حوالی بست در این شعر فرخی: منظر عالی شه بنمود ازبالای دژ کاخ سلطانی پدیدار آید از دشت لکان. فرخی
دهی جزو دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در41500گزی شمال کلیبر و 41500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی، گرمسیر و مالاریائی و دارای 15 تن سکنه. آب آن از رود خانه گوی آغاج. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ظاهراً نام دشتی باشد در حوالی بُست در این شعر فرخی: منظر عالی شه بنمود ازبالای دژ کاخ سلطانی پدیدار آید از دشت لکان. فرخی
دهی است از بخش سروستان شهرستان شیراز که 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج، حبوب و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از بخش سروستان شهرستان شیراز که 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج، حبوب و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی جزو دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری خیاو و پنج هزارگزی شوسۀ خیاو به اردبیل. جلگه، معتدل و دارای 439 تن سکنه. آب آن از چشمه و خیاوچای. محصول آنجا غلات، حبوبات، میوه جات، صیفی و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزو دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری خیاو و پنج هزارگزی شوسۀ خیاو به اردبیل. جلگه، معتدل و دارای 439 تن سکنه. آب آن از چشمه و خیاوچای. محصول آنجا غلات، حبوبات، میوه جات، صیفی و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
از کلمه ’لوان گودوش’ یعنی گاودوش لوان (لوان اسم دهکده ای از آذربایجان که در آنجا سفال نیک پزند) گرفته شده است. گیلاس. آب وند. آبخوری. کوزۀ نازک. آبخوری که در لیوان آذربایجان سازند و امروز تعمیم یافته و بر مطلق ظرف آبخوری که از سفال یا چینی یا بلور یا فلز سازند اطلاق میگردد، جای مشورت و خیمۀ شاهی. (آنندراج). به معنی دیوان یعنی محل حکومت پادشاهان و وکلای او و بر اطاق بلند و اطاق سایبان دار اطلاق شود. (شعوری)
از کلمه ’لوان گودوش’ یعنی گاودوش لوان (لوان اسم دهکده ای از آذربایجان که در آنجا سفال نیک پزند) گرفته شده است. گیلاس. آب وند. آبخوری. کوزۀ نازک. آبخوری که در لیوان آذربایجان سازند و امروز تعمیم یافته و بر مطلق ظرف آبخوری که از سفال یا چینی یا بلور یا فلز سازند اطلاق میگردد، جای مشورت و خیمۀ شاهی. (آنندراج). به معنی دیوان یعنی محل حکومت پادشاهان و وکلای او و بر اطاق بلند و اطاق سایبان دار اطلاق شود. (شعوری)
دهی از دهستان انزان بخش بندر گز شهرستان گرگان، واقع در 9هزارگزی باختری بندر گز و 1500گزی شمال راه شوسۀ گرگان به مازندران. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2220 تن سکنه. آب آن از چشمه بلبل و چشمه های دیگر و چاه. محصول آنجا برنج، غلات، پنبه، کنجد و صیفی. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباس است. این آبادی از دو محل شرقی و غربی به فاصله هزار گز تشکیل شده است. راه فرعی شوسه، بیست دکان ویک دبستان دارد. بین این آبادی و هشتیکه خندقی بطول 8هزار گز از رشته ارتفاعات تا ساحل دریا دیده میشودو به جرکلباد مشهور است و میگویند آن حد سامان گرگان و مازندران است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان انزان بخش بندر گز شهرستان گرگان، واقع در 9هزارگزی باختری بندر گز و 1500گزی شمال راه شوسۀ گرگان به مازندران. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2220 تن سکنه. آب آن از چشمه بلبل و چشمه های دیگر و چاه. محصول آنجا برنج، غلات، پنبه، کنجد و صیفی. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباس است. این آبادی از دو محل شرقی و غربی به فاصله هزار گز تشکیل شده است. راه فرعی شوسه، بیست دکان ویک دبستان دارد. بین این آبادی و هشتیکه خندقی بطول 8هزار گز از رشته ارتفاعات تا ساحل دریا دیده میشودو به جرکلباد مشهور است و میگویند آن حد سامان گرگان و مازندران است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
ابن عبدالقیس بن خلدهبن مخلده بن عامربن زریق خزرجی انصاری. مکنی به ابی السّبع. صحابی است و او درک غزوۀ بدر و احد کرد و به هر دو غزوه به شب پاسبانی رسول صلوات اﷲ علیه می کرد وی از اهل مدینه است. او قبل از هجرت به مکّه شد و بشرف مسلمانی فائز گشت و سپس با رسول اکرم صلوات اﷲ علیه به مدینه هجرت کرد و درک غزوۀ بدر کرد و در غزوۀ احد بدست ابوالحکم بن الاخنس شهادت یافت. صاحب حبیب السیر آرد: از جملۀ شهدای انصار (به غزوۀ احد) یکی ذکوان بن عبد قیس است و او داخل اهل بدر است و مرتبۀ وی در خدمت حضرت رسالت علیه السلام بجائی رسید که نوبتی فرمود هر کس دوست دارد مردی بیند که بر سبزه بهشت میخرامد به ذکوان نظر کند. و در روضهالصفا مسطور است که چون اهل اسلام متوجه احد گشتند ذکوان دختران و نسوان خود را وداع کرد. ایشان گفتند یا اباالسبع دولت دیدار کی دست خواهد داد جواب که بروز قیامت. و در آن روز (روز احد) چندان مجاهدت کرد که بشرف شهادت رسید و در آخر جنگ حضرت مقدس نبوی صلوات اﷲ و سلامه علیه فرمود که هیچکس از حال ذکوان خبری دارد. جناب ولایت مآب مرتضوی سلام اﷲ علیه گفت یا رسول اﷲ من دیدم که سواری در عقب او میرفت و می گفت مرا نجات مباد اگر تو نجات یابی آنگاه شمشیر بر دوش او فرود آورد و من آن سوار را تعاقب کردم و از پشت زین بزمین افکندم. چون نگاه کردم ابوالحکم بن اخنس بن شریق بود - انتهی. و رجوع به امتاع الاسماع ص 33 و 98 شود
ابن عبدالقیس بن خلدَهَبن مخلده بن عامربن زُریق خزرجی انصاری. مکنی به ابی السّبع. صحابی است و او درک غزوۀ بدر و احد کرد و به هر دو غزوه به شب پاسبانی رسول صلوات اﷲ علیه می کرد وی از اهل مدینه است. او قبل از هجرت به مکّه شد و بشرف مسلمانی فائز گشت و سپس با رسول اکرم صلوات اﷲ علیه به مدینه هجرت کرد و درک غزوۀ بدر کرد و در غزوۀ احد بدست ابوالحکم بن الاخنس شهادت یافت. صاحب حبیب السیر آرد: از جملۀ شهدای انصار (به غزوۀ احد) یکی ذکوان بن عبد قیس است و او داخل اهل بدر است و مرتبۀ وی در خدمت حضرت رسالت علیه السلام بجائی رسید که نوبتی فرمود هر کس دوست دارد مردی بیند که بر سبزه بهشت میخرامد به ذکوان نظر کند. و در روضهالصفا مسطور است که چون اهل اسلام متوجه احد گشتند ذکوان دختران و نسوان خود را وداع کرد. ایشان گفتند یا اباالسبع دولت دیدار کی دست خواهد داد جواب که بروز قیامت. و در آن روز (روز احد) چندان مجاهدت کرد که بشرف شهادت رسید و در آخر جنگ حضرت مقدس نبوی صلوات اﷲ و سلامه علیه فرمود که هیچکس از حال ذکوان خبری دارد. جناب ولایت مآب مرتضوی سلام اﷲ علیه گفت یا رسول اﷲ من دیدم که سواری در عقب او میرفت و می گفت مرا نجات مباد اگر تو نجات یابی آنگاه شمشیر بر دوش او فرود آورد و من آن سوار را تعاقب کردم و از پشت زین بزمین افکندم. چون نگاه کردم ابوالحکم بن اخنس بن شریق بود - انتهی. و رجوع به امتاع الاسماع ص 33 و 98 شود
یا اکوان دیو. دیو معروف که با رستم جنگ کرد و کشته شد. (از فرهنگ لغات شاهنامه). نام دیوی که رستم را به دریا انداخته بود و بعد به دست رستم کشته شد. (از برهان) : نخسبیده بد رستم پهلوان که اکوان دیو اندر آمد دمان. فردوسی. و رجوع به اکواد و مزدیسنا و ادب پارسی ص 56 و 163 و 289 و لباب الالباب ج 2 ص 116 و مجمل التواریخ والقصص ص 48 شود
یا اکوان دیو. دیو معروف که با رستم جنگ کرد و کشته شد. (از فرهنگ لغات شاهنامه). نام دیوی که رستم را به دریا انداخته بود و بعد به دست رستم کشته شد. (از برهان) : نخسبیده بُد رستم پهلوان که اکوان دیو اندر آمد دمان. فردوسی. و رجوع به اکواد و مزدیسنا و ادب پارسی ص 56 و 163 و 289 و لباب الالباب ج 2 ص 116 و مجمل التواریخ والقصص ص 48 شود
جمع واژۀ کون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کون به معنی مخلوقات و موجودات است و می تواند جمع کائن باشد به معنی پیداشونده. (از آنندراج) (غیاث اللغات). جمع واژۀ کون به معنی هستیها. وجودها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کون شود. - اکوان اربعه، در علم کلام: حرکت، سکون، اجتماع، افتراق. (یادداشت مؤلف) ، فرزندان زیرک آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زیرک زادن. (تاج المصادر بیهقی)
جَمعِ واژۀ کَون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کون به معنی مخلوقات و موجودات است و می تواند جمع کائن باشد به معنی پیداشونده. (از آنندراج) (غیاث اللغات). جَمعِ واژۀ کون به معنی هستیها. وجودها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کون شود. - اکوان اربعه، در علم کلام: حرکت، سکون، اجتماع، افتراق. (یادداشت مؤلف) ، فرزندان زیرک آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زیرک زادن. (تاج المصادر بیهقی)
دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین، در 30 هزارگزی شمال غربی بوئین، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود خانه خررود، محصولش غلات و پنبه وچغندر و اقسام میوه ها، شغل مردمش زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین، در 30 هزارگزی شمال غربی بوئین، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود خانه خررود، محصولش غلات و پنبه وچغندر و اقسام میوه ها، شغل مردمش زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لیوان در خواب، نشانه زن یا خدمتکار است و لیوان پر به زن حامله تعبیر میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب لیوان: شانس شما بهمراهی یک زن هستید که لیوان می فروشد: خوشبختی استثنائی یک لیوان آب می نوشید:بزودی ازدواج می کنید دریک لیوان نوشابه دیگر می نوشید: یک خطر یک لیوان خالی را می شکنید: علامت مرگ یک زن یک لیوان پرازآب می نوشید: سلامتی فرزندان شما تضمین می شود آب یک لیوان را می ریزید: مرگ یک بچه یک لیوان شراب را می ریزید: خبرهای خوش آب یک لیوان روی لباستان می ریزد: مرگ یکی از آشنایان شما یک لیوان کثیف: یک کار دلپذیر و خبرهای خوش در پیش است به شما لیوان هدیه می کنند: تولد یک نوزاد یک معامله گر یا سیاستمدار خواب ببیند که لیوانی را می شکند: درکارهایش منفعت هنگفتی نصیبش خواهد شد. کتاب سرزمین رویاها لیوان دوست و مصاحب شماست و کسی است که با او مشورت می کنید و از او کمک می خواهید و در شرایط سخت نیاز شما را بر طرف می کند. اگر در خواب ببینید لیوانی کوچک و فلزی داریدتنگ روزی می شوید و در معاش شما مضیفه می افتد و چنانچه در خواب ببینید لیوانی بزرگ و خوش رنگ دارید معاش شما تامین می شود. رنگ لیوان هر چه صاف تر و شفاف تر باشد بهتر است. لیوان بلور روشن و صاف کامروائی و خوشبختی است به خصوص اگر مرد جوانی در خواب ببیند لیوانی از بلور صاف و روشن و تراش دار در دست دارد با زنی دلخواه ازدواج می کند. زنی که مصاحب او خواهد بود و نیازهایش را جواب خواهد گفت. همین تعبیر هست برای دختران جوان و دم بخت به خصوص اگر از آن لیوان آبی صاف و روشن و خوش گوار بنوشند بسیار خوب است. اگر در خواب ببینید که لیوان خود را زدید و شکستید دوست و مصاحب خوبی را از دست می دهید یا چنانچه همسرتان صدیق و صمیمی است بین شما اختلاف می افتد. توجه داشته باشید که مصاحبت و صمیمیت در دیدت لیوان مستقر است لذادر مورد همسر چنانچه صمیمی و مصاحب باشد صدق می کند زن بی تفاوت مشمول این تعبیر قرار نمی گیرد. شکستن لیوان در خواب بیشتر برای زنان و مردان جوان خوب نیست. اگر در خواب دیدید که با لیوان یا کاسه آب می خورید در جشنی عشرت آور و عیش آمیز شرکت می کنید که جشن و سرور به شما تعلق ندارد و احتمالا مثل مهمان از آن سهم می برید. اگر دیدید یکی در مقابل شما با لیوان یا کاسه و یا ظرف دیگری آب می نوشد مجذوب کاری می شوید که فکر می کنید انجام آن به سود شما می تواند باشد. - منوچهر مطیعی تهرانی
لیوان در خواب، نشانه زن یا خدمتکار است و لیوان پر به زن حامله تعبیر میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب لیوان: شانس شما بهمراهی یک زن هستید که لیوان می فروشد: خوشبختی استثنائی یک لیوان آب می نوشید:بزودی ازدواج می کنید دریک لیوان نوشابه دیگر می نوشید: یک خطر یک لیوان خالی را می شکنید: علامت مرگ یک زن یک لیوان پرازآب می نوشید: سلامتی فرزندان شما تضمین می شود آب یک لیوان را می ریزید: مرگ یک بچه یک لیوان شراب را می ریزید: خبرهای خوش آب یک لیوان روی لباستان می ریزد: مرگ یکی از آشنایان شما یک لیوان کثیف: یک کار دلپذیر و خبرهای خوش در پیش است به شما لیوان هدیه می کنند: تولد یک نوزاد یک معامله گر یا سیاستمدار خواب ببیند که لیوانی را می شکند: درکارهایش منفعت هنگفتی نصیبش خواهد شد. کتاب سرزمین رویاها لیوان دوست و مصاحب شماست و کسی است که با او مشورت می کنید و از او کمک می خواهید و در شرایط سخت نیاز شما را بر طرف می کند. اگر در خواب ببینید لیوانی کوچک و فلزی داریدتنگ روزی می شوید و در معاش شما مضیفه می افتد و چنانچه در خواب ببینید لیوانی بزرگ و خوش رنگ دارید معاش شما تامین می شود. رنگ لیوان هر چه صاف تر و شفاف تر باشد بهتر است. لیوان بلور روشن و صاف کامروائی و خوشبختی است به خصوص اگر مرد جوانی در خواب ببیند لیوانی از بلور صاف و روشن و تراش دار در دست دارد با زنی دلخواه ازدواج می کند. زنی که مصاحب او خواهد بود و نیازهایش را جواب خواهد گفت. همین تعبیر هست برای دختران جوان و دم بخت به خصوص اگر از آن لیوان آبی صاف و روشن و خوش گوار بنوشند بسیار خوب است. اگر در خواب ببینید که لیوان خود را زدید و شکستید دوست و مصاحب خوبی را از دست می دهید یا چنانچه همسرتان صدیق و صمیمی است بین شما اختلاف می افتد. توجه داشته باشید که مصاحبت و صمیمیت در دیدت لیوان مستقر است لذادر مورد همسر چنانچه صمیمی و مصاحب باشد صدق می کند زن بی تفاوت مشمول این تعبیر قرار نمی گیرد. شکستن لیوان در خواب بیشتر برای زنان و مردان جوان خوب نیست. اگر در خواب دیدید که با لیوان یا کاسه آب می خورید در جشنی عشرت آور و عیش آمیز شرکت می کنید که جشن و سرور به شما تعلق ندارد و احتمالا مثل مهمان از آن سهم می برید. اگر دیدید یکی در مقابل شما با لیوان یا کاسه و یا ظرف دیگری آب می نوشد مجذوب کاری می شوید که فکر می کنید انجام آن به سود شما می تواند باشد. - منوچهر مطیعی تهرانی