لکنت. لکنتی. چهارپای و یا دد پیر و موی ریخته و ضعیف شده. کلته. فرسوده. شکسته. در تداول عوام، پیر و لاغر و مردنی، صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده، چون: ساعت و شمشیر و آفتابه و کارد و چاقو و کالسکه و درشکه و جز آن
لکنت. لکنتی. چهارپای و یا دَدِ پیر و موی ریخته و ضعیف شده. کلته. فرسوده. شکسته. در تداول عوام، پیر و لاغر و مردنی، صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده، چون: ساعت و شمشیر و آفتابه و کارد و چاقو و کالسکه و درشکه و جز آن
حالیه و زمان حال. (آنندراج). حالایی و کنونی. (ناظم الاطباء). فعلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منسوب به کنون. متعلق به زمان حاضر. اکنونی. فعلی: ’وضع کنونی مردم تهران’. (فرهنگ فارسی معین)
حالیه و زمان حال. (آنندراج). حالایی و کنونی. (ناظم الاطباء). فعلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منسوب به کنون. متعلق به زمان حاضر. اکنونی. فعلی: ’وضع کنونی مردم تهران’. (فرهنگ فارسی معین)
منسوب به کنشت: بتی رخسار او همرنگ یاقوت میی بر گونۀ جامۀ کنشتی. دقیقی (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1277). سخن دوزخی را بهشتی کند سخن مزگتی را کنشتی کند. (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 51). از چه سعید افتاد وز چه شقی شد عابد محرابی و کشیش کنشتی. ناصرخسرو. راهیست اینکه همبر باشد درو برفتن درویش با توانگر با مزگتی کنشتی. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 471). مراد از از مردمی آزادمردیست چه مرد مسجدی و چه کنشتی. سنایی
منسوب به کنشت: بتی رخسار او همرنگ یاقوت میی بر گونۀ جامۀ کنشتی. دقیقی (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1277). سخن دوزخی را بهشتی کند سخن مزگتی را کنشتی کند. (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 51). از چه سعید افتاد وز چه شقی شد عابد محرابی و کشیش کنشتی. ناصرخسرو. راهیست اینکه همبر باشد درو برفتن درویش با توانگر با مزگتی کنشتی. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 471). مراد از از مردمی آزادمردیست چه مرد مسجدی و چه کنشتی. سنایی
لوئی هوبرت گنزالو. مارشال فرانسه، مولد نانسی (1854-1934 میلادی). وی در هندوچین و ماداگاسکار و ارنۀ جنوبی شهرت کرده و چندگاهی (1916-1917 میلادی) نیز وزیر جنگ بوده است
لوئی هوبرت گنزالو. مارشال فرانسه، مولد نانسی (1854-1934 میلادی). وی در هندوچین و ماداگاسکار و اُرنۀ جنوبی شهرت کرده و چندگاهی (1916-1917 میلادی) نیز وزیر جنگ بوده است
محمد بن عمر حانوتی، ملقب به شمس الدین، فقیهی از حنفیان اهل قاهره (928-1010 هجری قمری)، او راست: اجابهالسائلین در فقه، فتاوی حانوتی، (الاعلام زرکلی ص 941 از فهرست کتاب خانه خدیوی)
محمد بن عمر حانوتی، ملقب به شمس الدین، فقیهی از حنفیان اهل قاهره (928-1010 هجری قمری)، او راست: اجابهالسائلین در فقه، فتاوی حانوتی، (الاعلام زرکلی ص 941 از فهرست کتاب خانه خدیوی)
الشیخ محمد عبدالحلیم بن محمدامین الله اللکنوی الانصاری (1239-1285 هجری قمری). او راست: الاقوال الاربعه فی رد الشبهات المورده. حاشیه علی شرح نفیس ابن عوض قمرالاقمار علی نورالانوار شرح المنار. معین القائصین فی رد المغاطین. (معجم المطبوعات ج 2) شیخ محمد عبدالباقی الانصاری اللکنوی. نزیل مدینه. او راست: المنح المدنیه فی مختارات الصوفیه. (معجم المطبوعات ج 2)
الشیخ محمد عبدالحلیم بن محمدامین الله اللکنوی الانصاری (1239-1285 هجری قمری). او راست: الاقوال الاربعه فی رد الشبهات المورده. حاشیه علی شرح نفیس ابن عوض قمرالاقمار علی نورالانوار شرح المنار. معین القائصین فی رد المغاطین. (معجم المطبوعات ج 2) شیخ محمد عبدالباقی الانصاری اللکنوی. نزیل مدینه. او راست: المنح المدنیه فی مختارات الصوفیه. (معجم المطبوعات ج 2)
ملا حیدر. از شعرای هندوستان بود و در آغاز روانی تخلص میکرد، ولی به سبب لکنتی که در زبان داشت این تخلص برگزید. این بیت او راست: ترک چشم او ز مستی هرچه با من راز گفت غمزۀ غماز با آن شوخ یک یک بازگفت. (قاموس الاعلام ترکی)
ملا حیدر. از شعرای هندوستان بود و در آغاز روانی تخلص میکرد، ولی به سبب لکنتی که در زبان داشت این تخلص برگزید. این بیت او راست: ترک چشم او ز مستی هرچه با من راز گفت غمزۀ غماز با آن شوخ یک یک بازگفت. (قاموس الاعلام ترکی)
حالایی. امروزی. و در این بیت مقابل غیر زمان و ابداعیت آمده است. زمانی، زیرا موجودات یا ماده و مدت دارند (اکنون ثلاثه) یا ماده دارند و مدت ندارند (فلکیات) یا نه ماده دارند و نه مدت (تجردات یا مفارقات) : اکنونیان روان و تو (آسمان) بر جایی زیرا که نیست جسم تو اکنونی. ناصرخسرو
حالایی. امروزی. و در این بیت مقابل غیر زمان و ابداعیت آمده است. زمانی، زیرا موجودات یا ماده و مدت دارند (اکنون ثلاثه) یا ماده دارند و مدت ندارند (فلکیات) یا نه ماده دارند و نه مدت (تجردات یا مفارقات) : اکنونیان روان و تو (آسمان) بر جایی زیرا که نیست جسم تو اکنونی. ناصرخسرو
گجستک نیفریتک گجسته بسولیده منسوب به لعنت، سزاوار لعنت ملعون: گفت: بگوی مرخدای آسمان را تا سپاه خویش را بیاورد که من سپاه خویش آوردم. خاک بدهان آن لعنتی (نمرود)
گجستک نیفریتک گجسته بسولیده منسوب به لعنت، سزاوار لعنت ملعون: گفت: بگوی مرخدای آسمان را تا سپاه خویش را بیاورد که من سپاه خویش آوردم. خاک بدهان آن لعنتی (نمرود)