جدول جو
جدول جو

معنی لژین - جستجوی لغت در جدول جو

لژین
(لِ یُ)
یک فوج از سربازان رومی. تقسیمی در لشکریان روم. دسته ای از سربازان رومی قریب به ششهزار تن به عهد سزار و در دوران امپراطوری روم. لجیون. لژیون
لغت نامه دهخدا
لژین
در روم قدیم واحدی از سربازان (و آن در عهد سزار و دوران امپراتوری روم شامل 6000 سرباز بود)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لسین
تصویر لسین
فصیح، زبان آور، برای مثال تا سلیمان لسین معنوی / درنیاید، برنخیزد این دوی (مولوی - ۳۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعین
تصویر لعین
لعنت شده، نفرین شده، ملعون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکین
تصویر لکین
نمدی که از پشم گوسفند می مالند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لژیون
تصویر لژیون
از تقسیمات ارتش روم که شامل سه تا شش هزار سرباز می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کژین
تصویر کژین
کجین، جامه ای که در آن ابریشم خام به کار رفته باشد، برگستوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجین
تصویر لجین
سیم، نقره
فرهنگ فارسی عمید
(لُ جَ)
نقره. (منتهی الارب). سیم. (دهار). فضه. رجوع به فضه در بحرالجواهر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جزیره ای بیونان در خلیجی بهمین نام، بین پلوپونز و آتیک، دارای 95000 تن سکنه که متجاوز از 5000 تن آنان در شهری بهمین نام سکنی دارند. این شهر در قدیم رقیب اثینه بشمار میرفت. مردم آن در جنگ سالامین 42 کشتی در مقابل ایران تجهیز کردند و عاقبت اهالی اثینه بر مردم اژین غالب شدند و مردم آنرا پراکنده ساختند. در معبد آن مقدار بسیاری مجسّمه های کهن یافته شده است که به موزۀ مونیخ انتقال داده اند. سبک معماری اژینی قدیمترین سبک های معماری یونانی است. رجوع به ایران باستان ص 663 و 801 و 805 و 806 و 830 و 861 و 1827 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ولادیمیر ایلیچ الیانوف. متولد در دهم آوریل 1870 میلادی در شهر سیمبیرسک اولیانو وسک کنونی، کنار ولگا. پدر وی ایلانیکالائیویچ اولیانوف اصلاً از مردم طبقۀ دوم شهر آستراکان و معلم دبیرستان بود. لنین کودکی و جوانی را در ناحیۀ ولگا و ایالات سیمبیرسک، کازان و سامارا گذراند و دانشکدۀ حقوق کازان را به پایان رساند. در آغاز جوانی، برادر مهترش الکساندر، وی را به مسلک های سیاسی تندرو آن زمان هدایت کرد و خود به جرم سیاسی در اول مارس 1887 میلادی گرفتار شد و خواهر او آنّا نیز همین سرنوشت را یافت. پس از اتمام تحصیل حقوق در 31 اوت 1893 میلادی به پترزبورگ پایتخت روسیه تزاری رفت. در 8 دسامبر 1895 میلادی به جرم سیاسی زندانی شد و 14 ماه در زندان ماند و در 17 فوریۀ 1897 میلادی او را به سیبری تبعید کردند و تا 29 ژانویه 1900 میلادی در تبعید بود. پس از آنکه آزاد شد در 16 ژوئیه 1900 میلادی از روسیه هجرت و در سال 1905 میلادی مردم روسیه را به تأسیس حکومت کارگران و دهقانان دعوت کرد و در پایان اکتبر 1905 میلادی به روسیه بازگشت، اما بار دیگر در دسامبر 1907 ناچار شد به خارجه هجرت کند و در این دو سفر در فرانسه، سویس، آلمان، انگلستان، سوئد و فنلاند اقامت داشت و چندی نیز در دانمارک و چکوسلواکی بود و بیشتر در ژنو میزیست و در 1914 میلادی در جنگ اول بین الملل چندی در اتریش در زندان بود. سرانجام پس ازانقلاب روسیه در 27 مارس 1917 میلادی از شهر برن عازم روسیه شد و در سوم آوریل به دیار خود رسید و پس از کوششهای بسیار و زد و خوردهای حزبی، در 26 اکتبر 1917 نخستین دولت شوروی سوسیالیستی را در روسیه تشکیل داد. وی در 21 ژانویۀ 1924 میلادی در شهر گورکی به سکتۀ دماغی درگذشت و جسد مومیائی شدۀ وی را در مسکو در میدان سرخ در مقبره ای که برای او ساخته بودند گذاشتند
اگوست. علامۀ فرانسوی، مولد پاریس. وی را تألیفات و کارهای قابل ملاحظه ای درباره تاریخ و جغرافیای فرانسه است (1844-1911 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نمد باشدو آن را از پشم گوسفند مالند. (برهان) :
همی تا بود نزد اهل خرد
سقرلاط افزون بها از لکین
بمان جاودان شادمان دوست کام
خدایت حفیظ و نصیر و معین.
پوربهای جامی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
منطق، ارگانون. عنوان مجموعه ای از رسائل ارسطو
لغت نامه دهخدا
(لُ تَ)
در تداول عوام ممسوخ کلمه رطیل و رطیلاء عرب است
لغت نامه دهخدا
(لَ)
کفک دهان شتر، برگ افتاده. برگ از شاخ افتاده. (منتهی الارب) ، برگ درخت کوفته (؟). (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منقری ابواکیدر منازل بن زمعه. شاعری است. (منتهی الارب). رجوع به ابواکیدر شود. این دو بیت او راست درباره آل اهتم:
و کیف تسامون الکرام و انتم
دوارج حبریون فدع القوائم
بنو ملصق من ولد حذلم لم یکن
ظلوماً و لا مستنکراً للمظالم.
(البیان و التبیین ج 3 ص 194)
لغت نامه دهخدا
(ی)
نام رودی سرحدی به مغرب ایران. (جغرافیای غرب ایران ص 135)
لغت نامه دهخدا
(ءُ)
قصبۀ مرکز دهستان لاین، بخش کلات. شهرستان دره گز. واقع در 55 هزارگزی شمال باختری کبودگنبد. دره. معتدل. دارای 2074 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لِ یُ نِ)
هریک از افراد لژیون رومی. لژینی. لژیونی. رجوع به لژین شود
لغت نامه دهخدا
(لِ یُ)
لژینر. رجوع به لژینر شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
اسپ پرورده به شیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
زباندان زبان دان فصیح: تا سلیمان لسین معنوی در نیاید برنخیزد این دوی. (مثنوی. نیک. 458: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعین
تصویر لعین
رانده، بنفرین کرده، مطرود، مردود، ملعون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لژیون
تصویر لژیون
یکی از تقسیمات ارتش روم که از سه هزار تا شش هزار نفر می شدند
فرهنگ لغت هوشیار
نمد که از پشم گوسفند مالند: همی تا بود نزد اهل خرد سقرلاط افزون بها از لکین... . (پور بهای جامی جها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجین
تصویر لجین
سیم نکره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبین
تصویر لبین
پر شیر، شیر پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژین
تصویر کژین
برگستوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعین
تصویر لعین
((لَ))
نفرین شده، ملعون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لژیون
تصویر لژیون
((لِ یُ))
از تقسیمات ارتش روم که از سه هزار تا شش هزار نفر تشکیل می شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لسین
تصویر لسین
((لَ س))
زبان آور، فصیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکین
تصویر لکین
((لُ))
نمد که از پشم گوسفند مالند
فرهنگ فارسی معین
محدوده باریکی به عرض سه تا چهار متر در سطح سواره رو که دو طرف آن با خط کشی ممتد یا مقطع مشخص می شود و خودرو باید در آن حرکت کند، خط عبور (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژین
تصویر کژین
((کَ))
جامه ای که درون آن را با ابریشم می انباشتند و روز جنگ می پوشیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لجین
تصویر لجین
((لُ جَ یا جِ))
سیم، نقره
فرهنگ فارسی معین