بزی که گوش های پهن و بلند دارد، زمین آب خیز و هموار، ازتوابع بابل کنار، توابع بندپی بابل.، سنگ پهن، تلاطم موج آب، سنگ تختی به اندازه ی کف دست در بازی لی لی و
بزی که گوش های پهن و بلند دارد، زمین آب خیز و هموار، ازتوابع بابل کنار، توابع بندپی بابل.، سنگ پهن، تلاطم موج آب، سنگ تختی به اندازه ی کف دست در بازی لی لی و
پرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربست، خاربند، خارچین، فلغند، چپر، نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند
پَرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربَست، خاربَند، خارچین، فُلغُند، چَپَر، نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند
پرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربست، خاربند، خارچین، فلغند، کپر، نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند، کپر، گروهی انسان یا حیوان که دایره وار گرد آمده و حلقه زده باشند، وسیله ای در دستگاه پارچه بافی و نواربافی که سرتارهای نوار را به آن می بندند، چرخ خرمن کوبی مخفّف واژه چاپار، کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پیک، اسکدار، نامه بر، نامه رسان، مأمور پست، برید، غلام پست، قاصد
پَرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربَست، خاربَند، خارچین، فُلغُند، کَپَر، نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند، کپر، گروهی انسان یا حیوان که دایره وار گرد آمده و حلقه زده باشند، وسیله ای در دستگاه پارچه بافی و نواربافی که سرتارهای نوار را به آن می بندند، چرخ خرمن کوبی مخفّفِ واژه چاپار، کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پِیک، اَسکُدار، نامِه بَر، نامِه رَسان، مأمورِ پُست، بَرید، غُلامِ پُست، قاصِد
آنچه از فلز به شکل میله، نوار یا تخته درست می کنند و برای مقاومت یا محافظت در جلو چیز دیگر قرار می دهند مثلاً سپر ماشین آلتی صفحه ای از جنس چرم یا فلز که در جنگ ها برای جلوگیری از ضربه خوردن به سر و سینه استفاده می شود، ترس، مجنّ، اسپر پسوند متصل به واژه به معنای سپرنده مثلاً ره سپر، پی سپر سپر آتشین: کنایه از آفتاب، زرین سپر سپر انداختن: کنایه از سپر افکندن، شکست خوردن و دست از مبارزه برداشتن و تسلیم شدن، برای مثال چند چو پروانه پر انداختن / پیش چراغی سپر انداختن (نظامی۱ - ۴۱) ، نه هر جای مرکب توان تاختن / که جاها سپر باید انداختن (سعدی - ۳۵) سپر بر آب افکندن: کنایه از زبون شدن، عاجز شدن، از پیش خصم گریختن، تسلیم شدن، برای مثال گر به طوفان می سپارد ور به ساحل می برد / دل به دریا و سپر بر روی آب افکنده ایم (سعدی۲ - ۵۲۰)
آنچه از فلز به شکل میله، نوار یا تخته درست می کنند و برای مقاومت یا محافظت در جلو چیز دیگر قرار می دهند مثلاً سپر ماشین آلتی صفحه ای از جنس چرم یا فلز که در جنگ ها برای جلوگیری از ضربه خوردن به سر و سینه استفاده می شود، تُرس، مِجَنّ، اِسپَر پسوند متصل به واژه به معنای سپرنده مثلاً ره سپر، پی سپر سِپَر آتشین: کنایه از آفتاب، زرین سپر سِپَر انداختن: کنایه از سپر افکندن، شکست خوردن و دست از مبارزه برداشتن و تسلیم شدن، برای مِثال چند چو پروانه پر انداختن / پیش چراغی سپر انداختن (نظامی۱ - ۴۱) ، نه هر جای مرکب توان تاختن / که جاها سپر باید انداختن (سعدی - ۳۵) سِپَر بر آب افکندن: کنایه از زبون شدن، عاجز شدن، از پیش خصم گریختن، تسلیم شدن، برای مِثال گر به طوفان می سپارد ور به ساحل می برد / دل به دریا و سپر بر روی آب افکنده ایم (سعدی۲ - ۵۲۰)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 62هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 14هزارگزی باختری راه شوسۀ شاه زندیه به ازنا. هوای آن معتدل و دارای 356 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 62هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 14هزارگزی باختری راه شوسۀ شاه زندیه به ازنا. هوای آن معتدل و دارای 356 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است و دارای برخی گونه های پایا نیز میباشد. این گیاه در همه اماکن کوهستانی معتدل نیمکره شمالی میروید و در ایران نیز فراوان است. ساقه های آن ضخیم است و دارای برگهای پهن میباشد. گلهایش زرد رنگند. میوه های گلپر پس از رسیدن بشکل فلسهای نازکی میباشند که دانه کم ضخامتی را در بردارند و آنها را کوبیده و بعنوان چاشنی خوشبو و تا حدی تند برای برخی خوراکیها (باقلای جوشیده و سیب زمینی جوشیده) بکار میبرند. از ساقه های آن ترشی گلپر میسازند و برگهای آنرا جهت خوشبو کردن برخی مشروبات الکلی استعمال میکنند گل پر کوله پر گیاه حلتیت طیب انجدان طیب انجدان سفید اسفندلیون
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است و دارای برخی گونه های پایا نیز میباشد. این گیاه در همه اماکن کوهستانی معتدل نیمکره شمالی میروید و در ایران نیز فراوان است. ساقه های آن ضخیم است و دارای برگهای پهن میباشد. گلهایش زرد رنگند. میوه های گلپر پس از رسیدن بشکل فلسهای نازکی میباشند که دانه کم ضخامتی را در بردارند و آنها را کوبیده و بعنوان چاشنی خوشبو و تا حدی تند برای برخی خوراکیها (باقلای جوشیده و سیب زمینی جوشیده) بکار میبرند. از ساقه های آن ترشی گلپر میسازند و برگهای آنرا جهت خوشبو کردن برخی مشروبات الکلی استعمال میکنند گل پر کوله پر گیاه حلتیت طیب انجدان طیب انجدان سفید اسفندلیون