معنی لَبَنِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
لَبَنِيّ
شیری
ادامه...
شیری
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
أَبَوِيّ
پدری، پدرانه
ادامه...
پِدَری، پِدَرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَبَدِيّ
ابدی
ادامه...
اَبَدی
دیکشنری عربی به فارسی
جَبَلِيّ
کوهی، کوهستانی
ادامه...
کوهی، کوهِستانی
دیکشنری عربی به فارسی
عَبَثِيّ
پوچ
ادامه...
پوچ
دیکشنری عربی به فارسی
شَبَكِيّ
توری، مشبّک
ادامه...
توری، مُشَبَّک
دیکشنری عربی به فارسی
شَبَحِيّ
روحی، شبح وار
ادامه...
روحی، شَبَح وار
دیکشنری عربی به فارسی
سَكَنِيّ
به طور مسکونی، مسکونی
ادامه...
بِه طُورِ مَسکونی، مَسکونی
دیکشنری عربی به فارسی
زَمَنِيّ
زمانی
ادامه...
زَمانی
دیکشنری عربی به فارسی
قَبَلِيّ
به طور قبیله ای، قبیله ای
ادامه...
بِه طُورِ قَبیلِه ای، قَبیلِه ای
دیکشنری عربی به فارسی
مَدَنِيّ
مدنی، غیر نظامی
ادامه...
مَدَنی، غِیرِ نِظَامی
دیکشنری عربی به فارسی
نَبَوِيّ
نبوی
ادامه...
نَبَوِی
دیکشنری عربی به فارسی
وَطَنِيّ
ملّی، میهن پرست
ادامه...
مِلّی، میهَن پَرَست
دیکشنری عربی به فارسی
لَحنِيّ
آوایی، ملودیک، آهنگین
ادامه...
آوایی، مِلُودیک، آهَنگین
دیکشنری عربی به فارسی
مَبنِيّ
ساخت داخلی، ساختمان
ادامه...
ساخت داخِلی، ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی