جدول جو
جدول جو

معنی لَاذِع - جستجوی لغت در جدول جو

لَاذِع
زننده، نیش زدن، تند، نیشدار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرزنش آمیز، شایسته
دیکشنری عربی به فارسی
هفتم
دیکشنری عربی به فارسی
خیابانی، خیابان
دیکشنری عربی به فارسی
کشاورز، کاشت
دیکشنری عربی به فارسی
سرکوبگر، سرکوب کننده
دیکشنری عربی به فارسی
برش خورده، طبقه بندی شده، برنده، قطعی، قطع کننده، آمرانه، صریح
دیکشنری عربی به فارسی
بازدارنده، من مشکلی ندارم
دیکشنری عربی به فارسی
مناسب، شایسته، جذّاب، مؤدّب
دیکشنری عربی به فارسی
صنعت گر، سازنده
دیکشنری عربی به فارسی
بازیکن
دیکشنری عربی به فارسی
چسبناک، چسب، چسبنده، چسبان
دیکشنری عربی به فارسی
قابل توجّه، متوجّه شدن
دیکشنری عربی به فارسی
درست نیست، دروغگو
دیکشنری عربی به فارسی
عملی، مفید
دیکشنری عربی به فارسی
وسیع، گسترده
دیکشنری عربی به فارسی
سرگشته، گمشده، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، جذّاب، جاذب
دیکشنری عربی به فارسی
تند و تیز، ترش، تند، سوزاننده
دیکشنری عربی به فارسی
مطیع، موضوع، تسلیم شده
دیکشنری عربی به فارسی
چابک، شوخ، ماهر، مبتکرانه
دیکشنری عربی به فارسی
پر طمطراق، مجلّل
دیکشنری عربی به فارسی
فروشنده
دیکشنری عربی به فارسی
فریبکار، فریبنده، فریب دهنده، فریب آمیز، دوچهره، حیله ای
دیکشنری عربی به فارسی
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
انگیزش، انگیزه، پیشرانه، دلیل
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
دیکشنری عربی به فارسی
قابل جمع آوری، گرمایش، جمع آور، مسجد
دیکشنری عربی به فارسی
محرّک، بازدارنده، دافع
دیکشنری عربی به فارسی
بازگشتی، برگشت
دیکشنری عربی به فارسی
چهارم
دیکشنری عربی به فارسی
نهم
دیکشنری عربی به فارسی
وابسته، ادامه داد، شاگرد، زیر دست
دیکشنری عربی به فارسی
گسترده، گرسنه
دیکشنری عربی به فارسی
درخشان، برّاق، صاف
دیکشنری عربی به فارسی