جدول جو
جدول جو

معنی لؤوب - جستجوی لغت در جدول جو

لؤوب
(سَ دَ جَ)
لوب. لؤاب. تشنگی. یا گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آنرا. (منتهی الارب). تشنه شدن. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُ)
ثوب. ثوبان
لغت نامه دهخدا
(ظُ ئو)
جمع واژۀ ظأب
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرد بسیار آبخوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اناء قؤوب، آوند بسیار آبگیر. قواءب. قواءبی ّ. (منتهی الارب). رجوع به قوأبی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ حَ)
لوح. لواح. لوحان. تشنه شدن. (منتهی الارب). رجوع به لوح شود
لغت نامه دهخدا
(لُ آ)
پر تیرکه از سوی پشت بود و آن نیکو بود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آن را. لوب. لؤوب. (منتهی الارب) ، تشنه شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(مُءَوْ وَ)
مؤوبه. بادی که همه روزه وزد. (ناظم الاطباء) ، مجتمعشده گرداگرد درخت. (ازمنتهی الارب) ، مدور. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لُ ئو)
جمع واژۀ لائب. (منتهی الارب). رجوع به لائب شود
لغت نامه دهخدا