معنی مؤوب مؤوب (مُءَوْ وَ) مؤوبه. بادی که همه روزه وزد. (ناظم الاطباء) ، مجتمعشده گرداگرد درخت. (ازمنتهی الارب) ، مدور. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا