استوانۀ دراز فلزی توخالی که از فلز، پلاستیک یا مواد دیگر تهیه می شود و برای عبور گاز، آب و امثال آن به کار می رود، هر چیز دراز و استوانه شکل که میان آن خالی باشد مثلاً لولۀ قلیان
استوانۀ دراز فلزیِ توخالی که از فلز، پلاستیک یا مواد دیگر تهیه می شود و برای عبور گاز، آب و امثال آن به کار می رود، هر چیز دراز و استوانه شکل که میان آن خالی باشد مثلاً لولۀ قلیان
تریدی از خردۀ نان خشک و سبوس که گاو را دهند. تریدی از نان و سبوس نوالۀ گاو را، میوه داری است میوۀ آن به رنگ و طعم گیلاس واز میوۀ گیلاس خردتر است. آن را شربتی نیز گویند
تریدی از خردۀ نان خشک و سبوس که گاو را دهند. تریدی از نان و سبوس نوالۀ گاو را، میوه داری است میوۀ آن به رنگ و طعم گیلاس واز میوۀ گیلاس خردتر است. آن را شربتی نیز گویند
انبوب. نایژه. قصب. قصبه. انبوبه. نایزه. تنبوشه. تنوره. مبزل. مبزله. ماشوره. (برهان). ناوۀ کوزه. (آنندراج). هر چیز میان کاواک دراز که گذرانیدن مایعی را به کار باشد. هر مجرای استوانه ای شکل. آنچه مدور و دراز و میان خالی باشد و گاه میان پر: شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها آب او از لوله ها در کوله ها... ور درآن حوض آب شور است و پلید هر یکی لوله همان آرد پدید زآنکه پیوسته ست هر لوله به حوض خوض کن در معنی این حرف خوض. مولوی. آب حیات در لب اینان به ظن من از لوله های چشمۀ کوثر مکیده اند. سعدی. ابریق گر آب تا به گردن نکنی بیرون شدن از لوله تقاضا نکند. سعدی. خوایه، لولۀ سنان که سرنیزه در وی باشد. (منتهی الارب). - خوشی ها را از لولۀ دماغ او برآوردن، با عذاب و ایذاء لذات بردۀ او را به آلام بدل کردن. - لولۀ آفتابه، نایژۀآن. - لولۀ اطمینان، لولۀ خمیده که در تجربیات شیمیائی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف به کار است. - لولۀ بخاری، دودکش آن. استوانه شکلی که تنه بخاری را به دیوار پیوندد یا مجرائی در دیوار گذشتن دود بخاری را. - لولۀ تفنگ، قسمت آهنین کاواک و دراز تفنگ که در قنداق جای دارد. - لولۀ چراغ، لولۀ لامپا. آبگینۀ استوانه شکلی که فراز چراغ نهند محیط بر شعله. - لولۀ دماغ، نای بینی. - لولۀ سماور، دودکش آن. آتش دان آن. - مثل لولۀ آفتابه خون از بینی کسی سرازیر شدن، بسیار و پیوسته آمدن آن. ، درنوردیده چون طوماری. مطوی. ملفوفه: لولۀ کاغذ، طومار. لولۀ دعا، لوکه که آرد نخود و گندم و امثال آن بود که بریان کرده و بعضی گویند یک مشت آرد گندم یا جو بریان کرده باشد که آن را خمیر کرده باشند. (برهان). و ظاهراً در این معنی مصحف لوله باشد
انبوب. نایژه. قصب. قصبه. اَنبوبه. نایزه. تنبوشه. تنوره. مِبْزَل. مِبزَلَه. ماشوره. (برهان). ناوۀ کوزه. (آنندراج). هر چیز میان کاواک دراز که گذرانیدن مایعی را به کار باشد. هر مجرای استوانه ای شکل. آنچه مدور و دراز و میان خالی باشد و گاه میان پر: شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها آب او از لوله ها در کوله ها... ور درآن حوض آب شور است و پلید هر یکی لوله همان آرد پدید زآنکه پیوسته ست هر لوله به حوض خوض کن در معنی این حرف خوض. مولوی. آب حیات در لب اینان به ظن من از لوله های چشمۀ کوثر مکیده اند. سعدی. ابریق گر آب تا به گردن نکنی بیرون شدن از لوله تقاضا نکند. سعدی. خوایه، لولۀ سنان که سرنیزه در وی باشد. (منتهی الارب). - خوشی ها را از لولۀ دماغ او برآوردن، با عذاب و ایذاء لذات بردۀ او را به آلام بدل کردن. - لولۀ آفتابه، نایژۀآن. - لولۀ اطمینان، لولۀ خمیده که در تجربیات شیمیائی برای جلوگیری از ترکیدن ظروف به کار است. - لولۀ بخاری، دودکش آن. استوانه شکلی که تنه بخاری را به دیوار پیوندد یا مجرائی در دیوار گذشتن دود بخاری را. - لولۀ تفنگ، قسمت آهنین کاواک و دراز تفنگ که در قنداق جای دارد. - لولۀ چراغ، لولۀ لامپا. آبگینۀ استوانه شکلی که فراز چراغ نهند محیط بر شعله. - لولۀ دماغ، نای بینی. - لولۀ سماور، دودکش آن. آتش دان آن. - مثل لولۀ آفتابه خون از بینی کسی سرازیر شدن، بسیار و پیوسته آمدن آن. ، درنوردیده چون طوماری. مطوی. ملفوفه: لولۀ کاغذ، طومار. لولۀ دعا، لوکه که آرد نخود و گندم و امثال آن بود که بریان کرده و بعضی گویند یک مشت آرد گندم یا جو بریان کرده باشد که آن را خمیر کرده باشند. (برهان). و ظاهراً در این معنی مصحف لوله باشد
زن غیرعرب زاییده در میان عرب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، نوپیدا از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). - بینه مولده، حجت غیرثابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ، کلمه نوپیداشده که از پیش در زبان نبوده است. مولد. (یادداشت مؤلف). - لغت مولده، لغتی که در اصل کلام عرب موضوع نباشد مگر از لغت اصلی گرفته باشند. (ناظم الاطباء). ، شاعر نو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
زن غیرعرب زاییده در میان عرب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، نوپیدا از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). - بینه مولده، حجت غیرثابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ، کلمه نوپیداشده که از پیش در زبان نبوده است. مولد. (یادداشت مؤلف). - لغت مولده، لغتی که در اصل کلام عرب موضوع نباشد مگر از لغت اصلی گرفته باشند. (ناظم الاطباء). ، شاعر نو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
نزد طبیبان از قوتهای تن است. یکی از سه قوه نباتیه. و آن دو دیگر غاذیه و نامیه است. قوه ای است که در جسم هرچه لطیف تر باشد آن را جمع کند تا از آن مجموع مثل آن جسم حاصل کند، چنانکه در نبات، تخم، و در حیوان نطفه. (یادداشت مؤلف). قوتی است که از خون تحصیل منی کند و آن را مستعد قبول صورت انسانی و غیره کند. (غیاث). یکی از چهار قوه مخدومۀ طبیعیه و آن به مغیرۀ اول معروف است و خود قوه ای است که منی را از خون می گیرد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی ج 1 ص 13). - خیال مولده، تصور زاینده
نزد طبیبان از قوتهای تن است. یکی از سه قوه نباتیه. و آن دو دیگر غاذیه و نامیه است. قوه ای است که در جسم هرچه لطیف تر باشد آن را جمع کند تا از آن مجموع مثل آن جسم حاصل کند، چنانکه در نبات، تخم، و در حیوان نطفه. (یادداشت مؤلف). قوتی است که از خون تحصیل منی کند و آن را مستعد قبول صورت انسانی و غیره کند. (غیاث). یکی از چهار قوه مخدومۀ طبیعیه و آن به مغیرۀ اول معروف است و خود قوه ای است که منی را از خون می گیرد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی ج 1 ص 13). - خیال مولده، تصور زاینده
نام قصبه ای است کنار راه بابل به چالوس میان تمیشان و المده. دارای پست خانه و تلگرافخانه است. مرکز قصبۀ قشلاقی بخش نور شهرستان آمل، کنار راه شوسۀ کناره. جمعیت آن در زمستان 2000 تن و در تابستان تقریباً نصف این عده به ییلاق کجور میروند. (از فرهنگ فارسی معین)
نام قصبه ای است کنار راه بابل به چالوس میان تمیشان و المده. دارای پست خانه و تلگرافخانه است. مرکز قصبۀ قشلاقی بخش نور شهرستان آمل، کنار راه شوسۀ کناره. جمعیت آن در زمستان 2000 تن و در تابستان تقریباً نصف این عده به ییلاق کجور میروند. (از فرهنگ فارسی معین)
خواب لوله: خوشبختی استثنائی توده ای از لوله های بلند: خوشبختی شما بستگی به بزرگی توده لوله ها دارد. شما لوله می خرید: در عشق فریب خواهید خورد لوله می فروشید: فرصت مناسبی است برای رسیدن به خواسته هایتان لوله های پرازآب:به شخصی برمی خورید و با او مشاجره سختی خواهید داشت لوله ها را جاگذاری می کنید: شهرت خوبی پیدا می کنید. کتاب سرزمین رویاها ۱ـ دیدن لوله در خواب، علامت آن است که بعد از کشیدن سختی به صلح و صفا دست خواهید یافت. ۲ـ دیدن لوله های گاز در خواب، علامت آن است که صاحب عقاید اجتماعی خواهید شد. .
خواب لوله: خوشبختی استثنائی توده ای از لوله های بلند: خوشبختی شما بستگی به بزرگی توده لوله ها دارد. شما لوله می خرید: در عشق فریب خواهید خورد لوله می فروشید: فرصت مناسبی است برای رسیدن به خواسته هایتان لوله های پرازآب:به شخصی برمی خورید و با او مشاجره سختی خواهید داشت لوله ها را جاگذاری می کنید: شهرت خوبی پیدا می کنید. کتاب سرزمین رویاها ۱ـ دیدن لوله در خواب، علامت آن است که بعد از کشیدن سختی به صلح و صفا دست خواهید یافت. ۲ـ دیدن لوله های گاز در خواب، علامت آن است که صاحب عقاید اجتماعی خواهید شد. .