جدول جو
جدول جو

معنی لوغ - جستجوی لغت در جدول جو

لوغ
دوشیدن
تصویری از لوغ
تصویر لوغ
فرهنگ لغت هوشیار
لوغ
نوش، نوشیدن، برای مثال من ز هجای تو بازگشت نخواهم / تات فلک جان و خواسته نکند لوغ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۴)
تصویری از لوغ
تصویر لوغ
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
رسیدن به سن رشد، بالغ شدن دختر و پسر در سنین معین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
پزاوش، بالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الوغ
تصویر الوغ
ترکی کلان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
جای انبوه از جمعیت، اجتماع مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
پرازدحام، بی نظم و ترتیب، پرسر و صدا
شلوغ کردن: سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولوغ
تصویر ولوغ
زبان زدن سگ به ظرف، خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
((بُ))
به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، رسیدگی، سن قانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
((شُ))
ازدحام، سر و صدا، جنجالی، پرحرف
فرهنگ فارسی معین
مرحله ای که موجود زنده به حد رشد کامل می رسد. در اسلام سن بلوغ دختر پایان نه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است، رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
Maturation, Maturity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
Cluttered, Crowded, Overcrowded, Riotous, Hectic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
созревание , зрелость
دیکشنری فارسی به روسی
беспорядочный , переполненный , суетливый , переполненный , буйный
دیکشنری فارسی به روسی
unordentlich, überfüllt, hektisch, unruhig
دیکشنری فارسی به آلمانی
дозрівання , зрілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
безладний , переповнений , метушливий , надмірно переповнений , бурхливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
dojrzewanie, dojrzałość
دیکشنری فارسی به لهستانی
zabałaganiony, zatłoczony, nerwowy, zbyt zatłoczony, burzliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
杂乱的 , 拥挤的 , 忙碌的 , 过于拥挤的 , 喧闹的
دیکشنری فارسی به چینی
maturação, maturidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
desordenado, lotado, agitado, excessivamente lotado, tumultuoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
maturazione, maturità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
disordinato, affollato, frenetico, eccessivamente affollato, tumultuoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
desordenado, concurrido, agitado, demasiado lleno, tumultuoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
en désordre, bondé, agité, trop bondé, tumultueux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
maturation, maturité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
rijping, volwassenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
rommelig, druk, hectisch, te druk, onrustig
دیکشنری فارسی به هلندی
अव्यवस्थित , भीड़-भाड़ , व्यस्त , अत्यधिक भीड़भाड़ , उथलपुथल
دیکشنری فارسی به هندی
การเจริญเติบโต , ความสมบูรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی