فروردگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فروردجان، فوردگان، فوردیان، پروردگان، فروردیان
فَروَردَگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فَروَردَجان، فوردَگان، فوردیان، پَروَردَگان، فَروَردَیان
فروردگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فروردجان، پوردگان، فوردگان، پروردگان، فروردیان
فَروَردَگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فَروَردَجان، پَوَردَگان، فوردَگان، پَروَردَگان، فَروَردَیان
فروردگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فروردجان، پوردگان، فوردیان، پروردگان، فروردیان
فَروَردَگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند فَروَردَجان، پَوَردَگان، فوردیان، پَروَردَگان، فَروَردَیان
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد گورِستان، وادی خاموشان، غَریبِستان، مَقبَره، گورسان، کَرباس مَحَلِّه، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان
دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان، واقع در 94هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ رزن و شش هزارگزی جنوب رود خانه قره چای. ناحیه ای است کوهستانی، معتدل و دارای 235 تن سکنه است. محصولاتش غلات، لبنیات و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان، واقع در 94هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ رزن و شش هزارگزی جنوب رود خانه قره چای. ناحیه ای است کوهستانی، معتدل و دارای 235 تن سکنه است. محصولاتش غلات، لبنیات و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام مترجم یکی از نمایشنامه های فارسی و شرح آن چنین است که: در 1291 هجری قمری/ 1874 میلادی در تهران هفت بازی فارسی در یک مجلد چاپ سنگی شد و با یک مقدمه در فوائد تعلیمی نمایش بقلم میرزا جعفر قراچه داغی انتشار یافت، این بازیها را میرزا فتحعلی دربندی بدواً به ترکی آذربایجانی نوشته ودر حدود سال 1861 میلادی در تفلیس چاپ کرده بود، پنج فقره از این نمایشها را با حواشی و ترجمه و نت های بسیار مجدداً در اروپا به طبع رسانیدند، (یکی از این فقرات را) مسیو ژوردان با ترجمه و نت و غیره (ناشر، ا، وارموند، وین - لیپزیک 1889) ترجمه کرد و منتشر ساخت، (تاریخ ادبیات ایران ج 4 ترجمه رشید یاسمی ص 310) ماتیو ژوو، نام یکی از قسی ترین تروریست های پرونس، متولد در سن ژوست بسال 1749 میلادی وی بسال 1794 در پاریس به دار آویخته شد، او را ’ژوردان کوپ تت’ نیز گویند ژان باتیست، نام مارشال فرانسوی، فاتح فلوروس بسال 1794 میلادی متولد در لیموژ بسال 1762 و متوفی در پاریس بسال 1833 میلادی
نام مترجم یکی از نمایشنامه های فارسی و شرح آن چنین است که: در 1291 هجری قمری/ 1874 میلادی در تهران هفت بازی فارسی در یک مجلد چاپ سنگی شد و با یک مقدمه در فوائد تعلیمی نمایش بقلم میرزا جعفر قراچه داغی انتشار یافت، این بازیها را میرزا فتحعلی دربندی بدواً به ترکی آذربایجانی نوشته ودر حدود سال 1861 میلادی در تفلیس چاپ کرده بود، پنج فقره از این نمایشها را با حواشی و ترجمه و نت های بسیار مجدداً در اروپا به طبع رسانیدند، (یکی از این فقرات را) مسیو ژوردان با ترجمه و نُت و غیره (ناشر، ا، وارموند، وین - لیپزیک 1889) ترجمه کرد و منتشر ساخت، (تاریخ ادبیات ایران ج 4 ترجمه رشید یاسمی ص 310) ماتیو ژوو، نام یکی از قسی ترین تروریست های پرونس، متولد در سن ژوست بسال 1749 میلادی وی بسال 1794 در پاریس به دار آویخته شد، او را ’ژوردان کوپ تِت’ نیز گویند ژان باتیست، نام مارشال فرانسوی، فاتح فلوروس بسال 1794 میلادی متولد در لیموژ بسال 1762 و متوفی در پاریس بسال 1833 میلادی
در عبری به معنی طفل، شهری است منسوب به لاویان که در قسمت منسی در مغرب اردن واقع بود، کتاب اول تواریخ ایام داوران:2 بعضی را گمان چنان است که آن مثل تعنک بود، صحیفه یوشع 21:25 سفر داوران 1:27، (قاموس کتاب مقدس)
در عبری به معنی طفل، شهری است منسوب به لاویان که در قسمت منسی در مغرب اردن واقع بود، کتاب اول تواریخ ایام داوران:2 بعضی را گمان چنان است که آن مثل تعنک بود، صحیفه یوشع 21:25 سفر داوران 1:27، (قاموس کتاب مقدس)
جمع واژۀ لوری، قومی صحرانشین که اکثر ایشان راهزن باشند و بازیگری به کوچه ها و سرائیدن نیز پیشه دارند وبه مهره های بلور نیز بازی کنند و بلور لوریان کنایه از پیالۀ بلور است، (غیاث) (آنندراج) : این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار، منوچهری، کف در آن ساغر معلق زن چو طفل غازیان کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند، خاقانی، رجوع به لوری و لولی شود
جَمعِ واژۀ لوری، قومی صحرانشین که اکثر ایشان راهزن باشند و بازیگری به کوچه ها و سرائیدن نیز پیشه دارند وبه مهره های بلور نیز بازی کنند و بلور لوریان کنایه از پیالۀ بلور است، (غیاث) (آنندراج) : این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار، منوچهری، کف در آن ساغر معلق زن چو طفل غازیان کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند، خاقانی، رجوع به لوری و لولی شود
دهی از دهستان دشت پیل بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه، واقع در 22500گزی باختری اشنویه و پنج هزارگزی شمال ارابه رو آقبلاغ، دره و سردسیر، دارای 87 تن سکنه، آب آن از رود لورکان و چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان دشت پیل بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه، واقع در 22500گزی باختری اشنویه و پنج هزارگزی شمال ارابه رو آقبلاغ، دره و سردسیر، دارای 87 تن سکنه، آب آن از رود لورکان و چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
گیاهی از تیره رامناسه وقسمت قابل مصرف آن پوست ساق و مواد مؤثرۀ آن گلوکزیدهای آنتراکینونیک و عصارۀ مایع بوردن، تیزان بوردن مورد استعمال است، (از کارآموزی داروسازی ص 187)
گیاهی از تیره رامناسه وقسمت قابل مصرف آن پوست ساق و مواد مؤثرۀ آن گلوکزیدهای آنتراکینونیک و عصارۀ مایع بوردن، تیزان بوردن مورد استعمال است، (از کارآموزی داروسازی ص 187)
دهی است از دهستان گلاشکرد بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 65 هزارگزی شمال باختری کهنوج با 250 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گلاشکرد بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 65 هزارگزی شمال باختری کهنوج با 250 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان فتح آباد بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 2 هزارگزی شمال باختری بافت با 151 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان فتح آباد بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 2 هزارگزی شمال باختری بافت با 151 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر واقع در55000 گزی جنوب بمپور کنار شوسۀ بمپور به چاه بهار. کوهستانی و گرم سیر مالاریایی است. سکنۀ آن 65 تن است. آب آن از قنات است. محصول آن غلات و ذرت و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن شوسه است. ساکنان از طایفۀ میرلاشاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر واقع در55000 گزی جنوب بمپور کنار شوسۀ بمپور به چاه بهار. کوهستانی و گرم سیر مالاریایی است. سکنۀ آن 65 تن است. آب آن از قنات است. محصول آن غلات و ذرت و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن شوسه است. ساکنان از طایفۀ میرلاشاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
باید دانست که فارسیان خمسۀ مسترقه را بر پنج روز آخر آبانماه افزایند تا مجموع ده روز شود و آن را بدین نام خوانند و در آن ایام جشنهای عظیم نمایندو شادی کنند، و آن را جشن پوردگان هم میگویند و معرب آن فوردجان است. (برهان). رجوع به فروردگان شود
باید دانست که فارسیان خمسۀ مسترقه را بر پنج روز آخر آبانماه افزایند تا مجموع ده روز شود و آن را بدین نام خوانند و در آن ایام جشنهای عظیم نمایندو شادی کنند، و آن را جشن پوردگان هم میگویند و معرب آن فوردجان است. (برهان). رجوع به فروردگان شود
دهی است جزو دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل دارای 216 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آن گلیم بافی و راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله یک هزارگزی بنام حورمغان بالا و پائین مشهور است. سکنۀ حورمغان بالا 175 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزو دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل دارای 216 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آن گلیم بافی و راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله یک هزارگزی بنام حورمغان بالا و پائین مشهور است. سکنۀ حورمغان بالا 175 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
فارسیان خمسۀ مسترقه را بر پنج روز آخر آبان ماه می افزایند که مجموعاً ده روز شود و آن ده روز را پوردگان میگویند و در این روزها جشن سازند و شادی نمایند و آن را جشن پوردگان خوانند ومعرب آن فوردجان است. (برهان). پوردیان. فروردگان. فروردجان. رجوع به فروردجان و رجوع بفروردگان شود
فارسیان خمسۀ مسترقه را بر پنج روز آخر آبان ماه می افزایند که مجموعاً ده روز شود و آن ده روز را پوردگان میگویند و در این روزها جشن سازند و شادی نمایند و آن را جشن پوردگان خوانند ومعرب آن فوردجان است. (برهان). پوردیان. فروردگان. فروردجان. رجوع به فروردجان و رجوع بفروردگان شود
لوردگان، لوردغان، از ناحیۀ شهرستان اهواز، فضل بن اسماعیل بن محمد اللوردجانی ابوعبداﷲ البناء الدلیجانی از اهل اصفهان منسوب بدانجاست، وی از ابامطیع العنبری سماع دارد و سمعانی از وی، و در ذی الحجۀ سال 552 هجری قمری درگذشته است، (از معجم البلدان)، رجوع به لوردگان و لوردغان شود
لوردگان، لوردغان، از ناحیۀ شهرستان اهواز، فضل بن اسماعیل بن محمد اللوردجانی ابوعبداﷲ البناء الدلیجانی از اهل اصفهان منسوب بدانجاست، وی از ابامطیع العنبری سماع دارد و سمعانی از وی، و در ذی الحجۀ سال 552 هجری قمری درگذشته است، (از معجم البلدان)، رجوع به لوردگان و لوردغان شود