جدول جو
جدول جو

معنی لورازنی - جستجوی لغت در جدول جو

لورازنی
(لِ وَ)
دهی از دهستان مرگور بخش سلوانا از شهرستان ارومیه، واقع در 26500گزی جنوب خاوری سلوانا. دامنه و سردسیر. دارای 132 تن سکنه. آب آن از نهر لورازنی و چشمه. محصول آنجا غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است و تابستان از راه ژاراژی اتومبیل توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لورانک
تصویر لورانک
ظرف روغن، دبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
غذایی که از اسفناج یا بادمجان، ماست و سیر تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
نام شهری به هند میان تولیشر و بگه. (ماللهند بیرونی ص 102)
لغت نامه دهخدا
رجوع به ماللهند بیرونی ص 162 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک سازند
فرهنگ لغت هوشیار
پدرام (وحشی) آدمی پرنده، تلخوم (گویش گیلکی) پرنده ای از راسته کبوتران بیگانه، کسی وحشی (مرغ کبوتر مردم)، کسی احدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
منسوب به فوران از مردن فور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورانی
تصویر گورانی
منسوب به گوران
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره لگنیها که علفی است و دارای برگهای مستقابل و منظم می باشند لوگانی. یالگانی ها. تیره ای از گیاهان دو لپه یی پیوسته جدا گلبرگ که مخصوص نواحی آسیا و افیقا و آمریکا و استرالیا است. این تیره دارای برخی گونه ها علفی و برخی گونه های درختچه یی راست یا بالا رونده می باشد، سر دسته گیاهان این تیره کلوچه و پاپینه می باشد لوگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لورانک
تصویر لورانک
دبه، ظرف روغن ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
فرهنگ لغت هوشیار
آذرنگ درفشان شیدا تاپیک روشن منسوب به نور دارای نورمنور مقابل ظلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طورانی
تصویر طورانی
وحشی (مرغ، کبوتر، مردم)، کسی، احدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لورانک
تصویر لورانک
((نَ))
دبه روغن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
منسوب به نور، دارای نور، منور، مقابل ظلمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
درخشان، روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
Luminescent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
Effervescent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
Convulsive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توت فرنگی وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
efervescente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminescente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судорожный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
шипучий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminiscente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
krampfhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
sprudelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
musujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminescencyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
люминесцентный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
konwulsyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
булькаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
люмінесцентний
دیکشنری فارسی به اوکراینی