جدول جو
جدول جو

معنی لوترا - جستجوی لغت در جدول جو

لوترا
زبانی که چند نفر برای خود ترتیب بدهند و با آن صحبت کنند که دیگران نفهمند مانند زبان زرگری، لتره
تصویری از لوترا
تصویر لوترا
فرهنگ فارسی عمید
لوترا(تَ)
لوتر. (برهان). لوتره. لهجه. شکستۀ زبانی. رطینی. زبانی بود که دو کس با هم قرار داده باشند که چون با هم سخن کنند دیگری نفهمد و آن را زبان زرگری نیز گویند. (جهانگیری) : مردم استرآباد به دو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرآبادی و دیگری به پارسی کردانی. (حدود العالم). لیف گیاهی است و در لوترا ریش را لیف گویند. (نسخه ای از لغت نامۀ اسدی).
دانی چه نام دارد کلکت به لوترا
اندر زبان اهل سخن ناودان شکر.
کمال اسماعیل.
خرد سرّ غیبی کند فهم از او
چو گوید سر کلک تو لوترا.
کمال اسماعیل.
هرچه با خویش و آشنا گوئی
همه مرموز و لوترا گوئی.
کمال اسماعیل.
التراطن، لوترا گفتن نه به لغت عرب. (زوزنی). و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 192 شود
لغت نامه دهخدا
لوترا
زبانی غیر معمول که دو کس با هم قرار داده باشند تا چون با هم سخن کنند که دیگران نفهمند و آنرا زبان زرگری هم گویند، چیستان
فرهنگ لغت هوشیار
لوترا((تَ))
لوتره، زبان قراردادی میان دو یا چندتن برای آن که دیگران حرف هایشان را نفهمند، دهن لق، کسی که هر چه بشنود همه جا بگوید
تصویری از لوترا
تصویر لوترا
فرهنگ فارسی معین
لوترا
لوترا زبان دوم منطقه ی استراباد یا گرگان امروزی بوده استدر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لورا
تصویر لورا
(دخترانه)
نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی
فرهنگ نامهای ایرانی
(تَ رَ / رِ)
لوترا. (جهانگیری). لوتر. (برهان) :
همیشه تا که بودزیف زشت و دخ نیکو
به لفظ لوتره گویان یاوه گوی کرخ
ز چرخ باد همه شغل دشمنان تو زیف
ز بخت باد همه کار دوستان تو دخ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
نام آلتی در موسیقی، چنگ رومی، (التفهیم)، صنج، چنگ، و آن کلمه یونانی است،
نام صورت نهم از نوزده صورت شمالی فلکی قدماست و عرب آن را نسر واقع و نیز سلحفات گویند، (مفاتیح)، یکی از صور شمالی و آن چنگ رومی باشد و گاهگاه او را کشف نام کنند، (التفهیم)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
لوترا. زبانی غیرمعمول که دو کس با هم قرار داده باشند تا چون با هم سخن کنند دیگران نفهمند و آن را زبان زرگری هم گویند، لغز. چیستان. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
مارتین. مجدد مذهب مسیح و از مردم آلمان، مولد آیزلبن (1483-1546 میلادی). وی بانی مذهب پرتستان است و عقاید و اعمال وی در شرح این فرقه بیاید
لغت نامه دهخدا
(لُ)
یکی از بلاد یونان قدیم در ناحیۀ بئوسیا. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 503)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به استرآبادرستاق، (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 128)
لغت نامه دهخدا
نام رودی که قسمتی از آن در طرف جنوب دشت بیشین که دشتی وسیع در زابلستان است میگذرد و این قسمت از رود مذکور نام همان دشت دارد و در بلوچستان به دریاچۀ (باطلاق) آب ایستاد میریزد، (یشتها ج 1 ص 200)
آب لورا نام آبی معدنی به دماوند، آبهای آن قلیائی است و دارای آهن و آمونیاک نیز هست
نام محلی نزدیک شهرستانک به کوه البرز در شمال غربی تهران
لغت نامه دهخدا
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
فرهنگ لغت هوشیار
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
فرهنگ لغت هوشیار
از مکان های واقع در روستای زیارت گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرفی چوبی شبیه ناودان که غذای سگ را در آن ریزند، قایق
فرهنگ گویش مازندرانی