- لواهی
- جمع لاهی، جمع لاهیه، باز دارنده ها جمع لاهی و لاهیه بازدارنده ها شواغل
معنی لواهی - جستجوی لغت در جدول جو
- لواهی ((لَ))
- جمع لاهی و لاهیه، بازدارنده ها، شواغل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استشهاد، شهادت
کارهای سخت، امور عظیم
قید تردید است یالله یا خواه... خواه. توضینح گاه (خواهی) دو بار آید (نظیر (خواه) : (هر دایره خواهی بزرگ باش و خواهی خرد)، (التفهیم) و گاه یکبار: (اگر خواهی گویی که آن عمود است که از یک سر قوس فرود آید) (التفهیم)
فساد ضایع شدن، نابودی
تباهی، خرابی، فساد، نابودی
جمع واژۀ ناهیه، نهی کننده، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، وازع، حابس، زاجر، معوّق، مناع، رادع
شهادت
جمع لاهب، آتش های فراوان جمع لاهب و لاهبه آتشهای شغله زن
در تازی نیامده گوالبافی ریسمانتابی پاتاوه فروشی عمل و شغل لواف
محرمات، امور ممنوعه
شهادت، تأیید و تصدیق درستی یا نادرستی امری
شهادت، برای مثال دل من همی داد گفتی گوایی / که باشد مرا روزی از تو جدایی (فرخی - ۳۹۴)
گواهی خواستن: از کسی شهادت خواستن، به شهادت طلبیدن
گواهی دادن: شهادت دادن
گواهی خواستن: از کسی شهادت خواستن، به شهادت طلبیدن
گواهی دادن: شهادت دادن
داهیه، بسیار زیرک و هوشیار، دانا، مدبر، جمع دواهی، حادثۀ سخت، مصیبت
Certification
certificação
Zertifizierung
certyfikacja
сертификация
сертифікація
certificación
certification
certificazione
certificering
प्रमाणपत्र
sertifikasi
הסמכה