معنی دواهی - فرهنگ فارسی معین
معنی دواهی
- دواهی((دَ))
- جمع داهیه، کارهای سخت، امور عظیم، بلاها
تصویر دواهی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دواهی
دواهی
- دواهی
- داهیه، بسیار زیرک و هوشیار، دانا، مدبر، جمعِ دَواهی، حادثۀ سخت، مصیبت
فرهنگ فارسی عمید
دواهی
- دواهی
- جَمعِ واژۀ داهیه. کارهای سخت. امور عظیم. (یادداشت مؤلف). رجوع به داهیه شود، بلاها. (یادداشت مؤلف). حوادث و سختیهای زمانه. حادثه و آفت. (از غیاث) (آنندراج). جَمعِ واژۀ داهی و داهیه. سختیها. بلاها. (یادداشت مؤلف). رجوع به داهیه شود
لغت نامه دهخدا
دوالی
- دوالی
- هندی جشن چراغ فراخرگی از بیماری ها فراخ گشتن سیاهرگ های پای (واریس)
فرهنگ لغت هوشیار