- لواقه
- نیاز
معنی لواقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رفته روفته خاکروبه
لبیش، تکۀ ریسمانی که بر سر چوب بسته شده و هنگام نعل کردن اسب لب او را در حلقۀ ریسمان می گذارند و می پیچند تا آرام بایستد
لباقت درفارسی: زیرک شدن، چربزبانی، شادابی خوشگلی
لزاقت در فارسی: چسبندگی
لوامه در فارسی: روان سرزنشگر مونث لوام. یا نفس لوامه. نفسی که آدمی را پس از ارتکاب گناهی ملامت کند: چون ز حبس دام پای او شکست نفس لوامه بر او یابید دست (مثنوی لغ)
پایین شکم
به گونه رمن زنان باردار، بادهای بارانزا، تازیانه ها، بارور کنندگان جمع لاقح و لاقحه: آبستن کنندگان (بادها و جز آنها) : از شهاب الدین مسعود شنیدم... که اشجار حصول مقاصد بلواقح شمول دولت بارور نشده، آستن شدگان آبستنان. یابادها (ریاح) لواقح. بادهایی که درختان را آبستن کنند: و روی زمین خلعت ملون بهار پوشید... و بادهای لواقح وزیدن گرفت
آرده زیر خاز فشانند تا نچسبد
پارسی تازی گشته لواشه لوایشه لبیشه ریسمانی برای ستور
نواله گراس کوچک
گروه، آرده که زیر خاز فشانند تا نچسبد
لیاقت در فارسی: آتاوی شایندگی ارزانگی
نادرست نویسی لاغه لنگه لنگه بار تنگ لنگه عدل: یک لاغه انگور یک لاغه برنج
پاس تسو 24، 1 شبانروز (ساعت) کره