جدول جو
جدول جو

معنی لواطان - جستجوی لغت در جدول جو

لواطان
سفر تثنیه 23:17، لفظی است که در کتاب مقدس استعمال شده است برای اشخاصی که مرتکب گناه اهل سدوم بودند. (سفر پیدایش 19:4 و 5). و این مطلب در میان بت پرستان بسیار رواج داشت و در پرستش عشورت و غیره جزء رسوم مذهبی ایشان بود. عبری این لفظ ’قادش’ و مؤنثش ’قادشه’ است، یعنی تقدیس شده و در پیدایش 38:21 و 22 و تثنیه 23:17 و هوشع 4:14 مذکور است. بعض از اسرائیلیان این تقدیس هولناک را قبول کردند و حال اینکه مخصوصاً در ضمن سایر اعمال بت پرستی ممنوع بود (اول پادشاهان 14:22-24). (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آوادان
تصویر آوادان
(دخترانه)
زیبا، قشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توامان
تصویر توامان
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، همزاد، جنابه، توأم، دوبلغانه، هم شکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواطات
تصویر مواطات
موافقت کردن با کسی در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
خواستار، متقاضی، مقابل خوانده، در علم حقوق آنکه از کسی شاکی است، مدعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماطان
تصویر سماطان
دو صف یا دو رده از درختان یا مردم
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان پائین شهرستان نهاوند، واقع در ده هزارگزی جنوب راه شوسۀ نهاوند به کرمانشاه. دشت و سردسیر. دارای 195 تن سکنه. آب آن از رود خانه گاماسیاب. محصول آنجاغلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام قصبۀ قدیم، جزء دهستان حومه بخش افجۀ شهرستان تهران. واقع در 15هزارگزی خاور گلندوئک و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به دماوند. کوهستانی و سردسیر. دارای 1852 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و رود خانه لواسان. محصول آنجا غلات، بنشن و میوه. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و چندین مزرعه و چشمه سار جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
رواسان. دهی از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز واقع در شانزده هزارگزی شمال خاوری اسکو در مسیر شوسۀ تبریز به مراغه مسیر راه آهن تبریز به مراغه. جلگه و معتدل. دارای 253 تن سکنه. آب آن از چشمه و چاه. محصول آنجا غلات، کشمش، بادام و کنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع در 6 هزارگزی جنوب شوشتردارای صد تن سکنه، مذهب اهالی شیعه و زبان فارسی و عربی و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و ساکنین آن از طایفۀ عرب هستند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لُ وایْ یا)
فرانسوا. جهانگرد و طبیعیدان فرانسوی، مولد پاراماریبو (گویان هلند) (1753-1842 میلادی)
لغت نامه دهخدا
دو تایی لوزه گوشکان بادامک ها تثنیه لوزه درحالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواطاه
تصویر مواطاه
مواطات در فارسی: همداستانی ساز واری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لوری طایفه کولی: این زند بر چنگهای سندیان پالیزبان وان زند بر نایهای لوریان آزادوار. (منوچهری. د. چا. 28: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
موافقت کردن با کسی در امری، موافقت، خبر آمدن چیزی مبتدا را بلاوسطه (یعنی بدون آوردن کلمه ذو و غیر آن) مانند: (زید قائم {بخلاف} زید قیام {که آن حمل صحیح نمی باشد مگر با آوردن واسطه مانند: زید ذو قیام
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لقاطه، خنزر پنزر خرده ریزها جمع محمولاتی که با ایشان بود بکلی بر گرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توامان
تصویر توامان
جنابه همزادان تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
مشتاق، طالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوادان
تصویر آوادان
آبادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماطان
تصویر سماطان
دو رسته از درختان یا از مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
((خا))
خواستار، مشتاق، مدعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواطات
تصویر مواطات
((مُ))
موافقت کردن با کسی در امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
Desirous, Wanting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
désireux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
deseoso, deseando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
menginginkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
อยากได้ , อยาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
verlangend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
прагнучий , бажаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
desideroso, desiderante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
desejoso, desejando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
渴望的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
pragnący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
begehrend, wünschend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
жаждущий , желающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
इच्छाशक्ति
دیکشنری فارسی به هندی