جدول جو
جدول جو

معنی لواصق - جستجوی لغت در جدول جو

لواصق(لَ صِ)
جمع واژۀ لاصق. رجوع به لاصق شود
لغت نامه دهخدا
لواصق
جمع لاصق، جمع لاصقه، بر چسبندگان دوسندگان جمع لاصق و لاصقه
تصویری از لواصق
تصویر لواصق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاصق
تصویر لاصق
چسبنده، ویژگی چیزی که به چیز دیگر بچسبد، ویژگی چیزی که دارای چسب باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لواحق
تصویر لواحق
لاحق ها، ویژگی چیزهایی یا کسانی که بعد از چیز یا کس دیگر بیایند و به آن بپیوندند، جمع واژۀ لاحق
فرهنگ فارسی عمید
(لَ حِ)
جمع واژۀ لاحق. ملحقات. پیوستها به دنبال چیزی. (منتخب اللغات) ، جمع واژۀ لاحقه: و بر آنجمله که در احیای سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین... سعی نمود تا آن رابه لواحق خویش بیاراست. (کلیله و دمنه). گمان نمی باشد که شنزبه سوابق تربیت را به لواحق کفران خویش مقابله روا دارد. (کلیله و دمنه). به قضاء سوابق حقوق نعمت ملک رضی نوح و لواحق امیر ابوالحرث که سلالۀ ملک و وارث تاج و تخت اوست ایستاده ایم. (ترجمه تاریخ یمینی). آنچه طرف ختای است به صاحب محمود یلواج که سوابق بندگیها به لواحق هواداری مقرون گردانید. (جهانگشای جوینی) ، در اصطلاح منجمان، عبارت است از خمسۀ مسترقه و آن پنج روز از سال اصطلاحی است و بیان آن در لفظ سنه بگذشت. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(لَ صِ)
چاههای مغاک تنگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صِ)
چفسیده. دوسیده. برچسبنده: لخ ّ، لاصق النسب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
چیزی اندک. (منتخب اللغات). یقال: ماذقت لواقا، یعنی نچشیدم چیزی را. (منتهی الارب). لماظ. لماق. لماک. و رجوع به سه کلمه اخیر شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
پالوده. فالوده. (منتهی الارب). و لعلک امرت خادمک ان یشتری لک من الحلوانی شیئاً من الفالوذ او الفالوذج، لکن هل فکرت ان یشتری لک شیئاً من الملوص و المزعزع و المزعفر او اللمص او اللواص او المرطراط او السرطراط الی اخواتها و کلها تعنی الفارسیه الاولی. (نشوء اللغه العربیه ص 91) ، انگبین صافی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع لاحقه، رسندگان آیندگان پیوستگان افزوده ها دنباله ها و پنجه دزدیده جمع لاحق لاحقه: پیوسته ها بدنبال چیزی مقابل سوابق: برآن جمله که در احیای سوابق امیر عادل ناصر الدین والدوله... سعی نمود تا آن را به لواحق خویش بیاراست و رسوم ستوده او را تازه و زنده گردانید، ملحقات ضمایم: از علوم اعداد و مقادیر و لواحق آن، حوادث تازه مقابل سوابق: و بروزگار از هر دو جانب تمکن یافته و قدیم و حدیث آن بهم پیوسته و سوابق بلواحق مقرون شده، توابع ناحیه ای اعمال: و در آن محال عاطفت پادشاهانه ایالت و ولایت همدان و نهاوند و بروجرد و... لر کوچک باتمام توابع و لواحق با میرزاده رستم رجوع فرمود، خمسه مسترقه پنجه دزدیده
فرهنگ لغت هوشیار
بر چسبنده، از پایه های پایین صباحیه اسماعیلیه چسبنده دوسنده، (صباحیه اسماعیلیه) یکی از مراتب پایین صباحیه که افراد آن بیعت کرده بودند بدون آنکه باغراض و معتقدات این مذهب پی برده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لواص
تصویر لواص
انگبین پالوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لواحق
تصویر لواحق
((لَ حِ))
جمع لاحقه و لاحق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاصق
تصویر لاصق
((ص))
چسبنده، دوسنده، (صباحیه، اسماعیلیه) یکی از مراتب پایین صباحیه که افراد آن بیعت کرده بودند بدون آنکه به اغراض و معتقدات این مذهب پی برده باشند
فرهنگ فارسی معین
ضمایم، منضمات، پیشامدها، حوادث
متضاد: سوابق
فرهنگ واژه مترادف متضاد