جدول جو
جدول جو

معنی لنفاوی - جستجوی لغت در جدول جو

لنفاوی
مربوط به لنف، لنفی
تصویری از لنفاوی
تصویر لنفاوی
فرهنگ فارسی عمید
لنفاوی
(لَ)
لنفی. دارای لنف. لمفاوی
لغت نامه دهخدا
لنفاوی
بنگرید به لمفاوی لمفی لمفاوی
تصویری از لنفاوی
تصویر لنفاوی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنیاوی
تصویر دنیاوی
دنیوی، دنیایی
فرهنگ فارسی عمید
(لُمْ)
رفیع الدین. از شعرای مشهور اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری ایران و اهل قریۀ لنبان نزدیک اصفهان است. او را دیوانی است مرتب. این دو بیت از قصیده ای که در مدح فخرالدین زید بن حسن الحسینی سرود، نقل میشود:
جانا حدیث عشق ندانی کجا رسد
هرگز بود که دولت وصلت مرا رسد
من خود کیم که دولت وصلت طمع کنم
اینم نه بس که دوری هجرت به ما رسد.
(قاموس الاعلام ترکی).
رجوع به رفیع الدین شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
حالت و صفت لنگان
لغت نامه دهخدا
(لَ)
. لنفاوی. رجوع به لنفاوی شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به دیلم شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)، شعبه دوم از ایل جاکی (از طوایف کوه گیلویۀ فارس)، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 و 89)، طایفۀ جاکی یکی از سه شعبه عمده طوایف کهگیلویه است و خود به دو شعبه تقسیم شود: بنیجه و لیراوی، لیراوی نیز به دو دسته لیراوی کوه و لیراوی دشت منقسم گردد، و لیراوی کوه دارای تقسیمات کوچکی چون: طیبی، یوسفی، بهمنی، شیرعلی و جز آن باشد، (از جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 183)، یکی از طوایف ایل قشقائی ایران، مرکب از چهل خانوار که در جره و فاسو سکونت دارند، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 84)
لغت نامه دهخدا
(لُمْ)
منسوب به لنبان، محلتی از اصفهان. منسوب به باب لنبان که محلۀ بزرگی است در اصفهان. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ کَ)
جزیرۀ لنکاوس، نام جزیره ای از اقیانوس منجمد جنوبی. (نخبهالدهر دمشقی ص 100). لنگبالوس. لنجبالوس. و رجوع به لنجبالوس و لنگبالوس شود
لغت نامه دهخدا
(حَ وی ی)
منسوب به حفنا قریه ای بمصر. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ارسالی:وجوه انفادی، اقمشۀ انفادی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(طَ وی ی)
الشیخ طنطاوی، جوهری. از نویسندگان و شعرای نیکوسخن این عصر و از استادان مدرسه دارالعلم قاهره و متولد بسال 1287 هجری قمری و صاحب تصانیف بسیار است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1243)
مرسی شاکر. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1245)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 14هزارگزی شمال خاوری سردشت و پنج هزارگزی خاورشوسۀ سردشت به مهاباد. کوهستانی، معتدل و دارای 51تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
در تازی نیامده دازه پردازی، زبانبازی عمل و کیفیت لفاظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفادی
تصویر انفادی
منسوب به انفاد ارسالی: وجوه انفادی اقمشه انفادی، جمع انفادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنیاوی
تصویر دنیاوی
جهانی این جهانی منسوب به دنیا جهانی دنیوی این جهانی: امور دنیاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمفاوی
تصویر لمفاوی
جهابیک بنگرید به لمفاوی لمفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوی
تصویر تفاوی
((تَ))
مساعده دادن به کارگر و زارع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
مربوط به لفظ، عمل بازی کردن با واژه ها، آوردن واژه های آهنگین یا دشوار برای فریفتن شنونده یا خواننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دنیاوی
تصویر دنیاوی
((دُ))
منسوب به دنیا، دنیایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
واژه بازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
Magniloquence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magniloquence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دنیوی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magnificencia verbal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
अतिशयोक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magniloquenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
Wortgewandtheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magniloquentie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
величномовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
высокопарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magniloquencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
magniloquência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لفاظی
تصویر لفاظی
kata-kata yang muluk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی