جدول جو
جدول جو

معنی لنتس - جستجوی لغت در جدول جو

لنتس
(لِ)
شهری از اتریش، کنار دانوب و مرکز اتریش علیا و دارای نودهزار تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لنتر
تصویر لنتر
چراغ پیه سوز یا روغن سوزی که با زنجیر از سقف آویزان می شود
فرهنگ فارسی عمید
نواری که در اتومبیل در کاسۀ لنت در محل ترمز چرخ ها در دو قسمت هلالی شکل قرار دارد و با فشار دادن پدال ترمز به جدار کاسۀ لنت می چسبد و اتومبیل می ایستد، پارچه ای که برای محافظت از بار روی ماشین می کشند
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
نوعی چراغ از شیشه به بزرگی کاسۀ بزرگ که در آن روغن یا پیه کنند با فتیله ای روشنائی را و آن با دو زنجیر از سقف آویخته شود. شاید این کلمه از لاتینی لانترنا مأخوذ باشد. ظرفی چون کاسۀ کشیده و مایل به درازی که در آن روغن کردندی و فتیله نهادندی روشنی را و آن را بیاویختندی. چراغی آویختنی چون قندیل
چراغ در لکمتیو
لغت نامه دهخدا
(لَتَ)
لمتر. (ناظم الاطباء). رجوع به لمتر شود
لغت نامه دهخدا
(لُ نُ)
آندره. طراحی مشهور باغها و پارکها را، مولد پاریس (1613-1700 میلادی)
مورخ فرانسوی، عضو آکادمی فرانسه، مولد نزدیک متز (1857-1935 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نام باستانی شهر پاریس
لغت نامه دهخدا
(کُ تِ)
زن کنت یا بیوۀ کنت، زنی که مالک یک کنت نشین باشد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نواری چسبان که بر دو سر سیم برق که برهم نهاده و پیوسته باشند پیچند پوشش را یا فیبری که در اتومبیل میان صفحات مختلفۀ فلزی یا گرداگرد صفحات فلزی قرار دهند جلوگیری از اتصال را. یا نواری از پارچۀ زفت که در اتومبیل ها در محل اتصال دو فلزکوبند جلوگیری صوت را، چون دورادور درها و غیرها
لغت نامه دهخدا
تصویری از لنتر
تصویر لنتر
چراغ پایه دار
فرهنگ لغت هوشیار
نوار چسبان که بر دو سر سیم برق که بر هم نهاده و پیوسته باشند پیچند، پوشش را با فیبری که در اتومبیل میان صفحات مختلفه فلزی و یا گرداگرد صفحات فلزی قرار دهند برای جلوگیری از اتصال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنتی
تصویر لنتی
کبوتری که بمهربانی فرود آید و هرجا پیش آید بنشیند
فرهنگ لغت هوشیار
((لَ تَ))
نوعی چراغ به بزرگی کاسه ای بزرگ که در آن روغن یا پیه کنند و فتیله ای دارد و آن را با دو زنجیر از سقف آویزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنتی
تصویر لنتی
((لِ))
کبوتری که به مهربانی فرود آید و هر جا پیش آید بنشیند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنتس
تصویر کنتس
((کُ تِ))
لقب همسر یا دختر کنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنت
تصویر لنت
((لِ))
نوار
فرهنگ فارسی معین
وش ناقص، ضایعات وش
فرهنگ گویش مازندرانی