جدول جو
جدول جو

معنی لمزات - جستجوی لغت در جدول جو

لمزات
(لَ مَ)
جمع واژۀ لمزه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ مَ)
جمع واژۀ غمزه. رجوع به غمزه شود
لغت نامه دهخدا
(لَمَ)
جمع واژۀ لمعه.
- اشعهاللمعات، نام کتابی از جامی و آن شرح لمعات فخرالدین عراقی است
لغت نامه دهخدا
(لِ مَ)
رود خانه لمزان، نامی که به قسمی از رود خانه اسیر دهند، بدین ترتیب که رود خانه اسیر که آبی شور دارد چون به صحرای گله دار رسد آن را رود شور گله دار نامند... و چون به قریۀ کمشک رسد رود خانه کمشک نامیده می شود و چون به قریۀ هرنگ جهانگیریه رسد آن را رود خانه شور هرنگ گویند و باز چون ده فرسخ بیشتر روی به مشرق رود و به قریۀ لمزان جهانگیریه رسد آن را رود خانه لمزان گویند، و آنگاه ده فرسنگ دیگر به سوی جنوب رود و در یک فرسنگی شرقی بندر کنگ از توابع بندرلنگه داخل خلیج فارس گردد. (از فارسنامۀ ناصری)
نام دهی مرکز دهستان لمزان بخش بستک شهرستان لار، واقع در72هزارگزی جنوب خاوری بستک، کنار راه شوسۀ بستک به بندرلنگه. جلگه، گرمسیر و مالاریائی و دارای 631 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصولات آنجا غلات و تنباکو. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ)
جمع واژۀ لمحه
لغت نامه دهخدا
تصویری از غمزات
تصویر غمزات
زداینده غم، آنکه یا آنچه غم را ببرد، غمزه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لعمه، درخش ها روشنی ها، نام نوشتاری است در سروا (حدیث) جمع لمعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمحات
تصویر لمحات
جمع لمحه، زغنگ ها زغنگان جمع لمحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همزات
تصویر همزات
وسوسه های شیطانی دیو کامگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمحات
تصویر لمحات
((لَ مَ))
جمع لمحه
فرهنگ فارسی معین