مردم کاهل و بی رگ، فربه و پرگوشت و قوی هیکل و گنده و ناهموار. (برهان). فربه و قوی و گنده. (غیاث). دکل: فربه شد عشق و زفت و لمتر بنهاد خرد به لاغری روی. سنائی. عقل جز راستگوی لمتر نیست حیله سازنده و گلوبر نیست. سنائی. آنچه دی آن پسر سر گرک چرخور کرد من ندیدم که در آفاق یکی لمتر کرد. سنائی. گر ضریری لمتر است و تیزخشم گوشت پاره ش دان که او را نیست چشم. مولوی. تا که زفت و فربه و لمتر شود آن تنش از پیه و قوت پر شود. مولوی. هست حیوانی که نامش اسغر است کو به زخم چوب زفت و لمتر است. مولوی. کریم الدین تو آن پهلونژادی که گردون را بتو باشد تفاخر. فرستادم به خدمت رقعه ای دی به دست پهلوی هنگفت و لمتر. ابن یمین. خلعت ایمان تازه بر عمیدخسته پوش تا بدان خلعت فضیلت لتره و لمتر شود. عمید لوبکی
مردم کاهل و بی رگ، فربه و پرگوشت و قوی هیکل و گنده و ناهموار. (برهان). فربه و قوی و گنده. (غیاث). دَکل: فربه شد عشق و زفت و لمتر بنهاد خرد به لاغری روی. سنائی. عقل جز راستگوی لمتر نیست حیله سازنده و گلوبر نیست. سنائی. آنچه دی آن پسر سر گَرَک چرخور کرد من ندیدم که در آفاق یکی لمتر کرد. سنائی. گر ضریری لمتر است و تیزخشم گوشت پاره ش دان که او را نیست چشم. مولوی. تا که زفت و فربه و لمتر شود آن تنش از پیه و قوت پر شود. مولوی. هست حیوانی که نامش اُسغُر است کو به زخم چوب زفت و لمتر است. مولوی. کریم الدین تو آن پهلونژادی که گردون را بتو باشد تفاخر. فرستادم به خدمت رقعه ای دی به دست پهلوی هنگفت و لمتر. ابن یمین. خلعت ایمان تازه بر عمیدخسته پوش تا بدان خلعت فضیلت لتره و لمتر شود. عمید لوبکی
دهی از دهستان حومه بخش رامسر شهرستان شهسوار، واقع در 1500گزی شمال رامسر بین دریا و راه شوسه. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 240 تن سکنۀ گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه صفارود. محصول آنجا برنج، مرکبات، چای و ابریشم و شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان حومه بخش رامسر شهرستان شهسوار، واقع در 1500گزی شمال رامسر بین دریا و راه شوسه. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 240 تن سکنۀ گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه صفارود. محصول آنجا برنج، مرکبات، چای و ابریشم و شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
پستاندار آدم نما، با پوزه ای باریک شبیه روباه، دم دراز و چشمان درشت که درجنگل های ماداگاسکار یافت می شود و در روی درختان به سر می برد. نوعی از آن به اندازۀ موش است و در تنۀ درختان لانه می کند
پستاندار آدم نما، با پوزه ای باریک شبیه روباه، دم دراز و چشمان درشت که درجنگل های ماداگاسکار یافت می شود و در روی درختان به سر می برد. نوعی از آن به اندازۀ موش است و در تنۀ درختان لانه می کند
تکان لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. یا لمبر پیدا کردن دیواری. در قسمتی شکست برداشتن بدان سان که قسمت فوق آن بلرزد و بیم افتادن بود. قسمت زیر سرین از پشت گوشت سرین گوشت پشت ران
تکان لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. یا لمبر پیدا کردن دیواری. در قسمتی شکست برداشتن بدان سان که قسمت فوق آن بلرزد و بیم افتادن بود. قسمت زیر سرین از پشت گوشت سرین گوشت پشت ران
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی