تنبک، از آلات موسیقی به شکل دهل که از فلز یا چوب می سازند و در یک طرف آن پوست نازکی می کشند و آن را هنگام نواختن زیر بغل می گیرند و با سر انگشتان به آن می زنند، ضرب، خمک، خنبک
تنبک، از آلات موسیقی به شکل دهل که از فلز یا چوب می سازند و در یک طرف آن پوست نازکی می کشند و آن را هنگام نواختن زیر بغل می گیرند و با سر انگشتان به آن می زنند، ضرب، خمک، خنبک
دهی جزء دهستان مشکین خاور بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در 24هزارگزی خاور خیاو و پانصدگزی شوسۀ خیاو به اردبیل. جلگه، معتدل و دارای 440 تن سکنه. آب آن از چشمه و سبلان و نهر انار. محصول آنجا غلات، حبوبات و میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان مشکین خاور بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در 24هزارگزی خاور خیاو و پانصدگزی شوسۀ خیاو به اردبیل. جلگه، معتدل و دارای 440 تن سکنه. آب آن از چشمه و سبلان و نهر انار. محصول آنجا غلات، حبوبات و میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام شهر باستانی آزاد آلمان که در سال 1937 میلادی به پروس (شلسویک -هلشتاین) منضم گردید. بندری است کنار رود تراو در 15هزارگزی بحر بالتیک. دارای 154800 تن سکنه
نام شهر باستانی آزاد آلمان که در سال 1937 میلادی به پروس (شلسویک -هلشتاین) منضم گردید. بندری است کنار رود تراو در 15هزارگزی بحر بالتیک. دارای 154800 تن سکنه
نام سقا و آبکشی بسیار کریم به عهد بهرام گور پادشاه ساسانی. داستان لنبک و میهمان شدن بهرام بر خوان وی و بخشیدن مال براهام یهود به لنبک را فردوسی در شاهنامه به نظم آورده است. رجوع به لنبک آبکش شود. خاقانی در اشارت بدین داستان گوید: بهرام ننگرد به براهام چون نظر بر نان و خوان لنبک سقا برافکند. خاقانی. هرچند که لنبک دهد آسایش بهرام بهرام به شاهی به و لنبک به سقائی. خاقانی. رجوع به مدخل بعد شود
نام سقا و آبکشی بسیار کریم به عهد بهرام گور پادشاه ساسانی. داستان لنبک و میهمان شدن بهرام بر خوان وی و بخشیدن مال براهام یهود به لنبک را فردوسی در شاهنامه به نظم آورده است. رجوع به لنبک آبکش شود. خاقانی در اشارت بدین داستان گوید: بهرام ننگرد به براهام چون نظر بر نان و خوان لنبک سقا برافکند. خاقانی. هرچند که لنبک دهد آسایش بهرام بهرام به شاهی به و لنبک به سقائی. خاقانی. رجوع به مدخل بعد شود
کوسه، که نوعی ماهی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). سگ ماهی. از ماهیهای خلیج فارس، به وزن متوسط دو کیلوگرم و طول یک متر. اهالی بندرلنگه روغن جگر آن را به مصارف طبی میرسانند. از گوشت آن بعنوان خوراک حیوانات و کود استفاده میشود. (دایره المعارف فارسی)
کوسه، که نوعی ماهی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). سگ ماهی. از ماهیهای خلیج فارس، به وزن متوسط دو کیلوگرم و طول یک متر. اهالی بندرلنگه روغن جگر آن را به مصارف طبی میرسانند. از گوشت آن بعنوان خوراک حیوانات و کود استفاده میشود. (دایره المعارف فارسی)
دهی از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در8هزارگزی باختری گرگان و 8هزارگزی باختری گرگان و 2هزارگزی راه شوسه گرگان به بندر شاه. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 540 تن سکنه. آب آن از رود خانه شصت کلانه و قنات. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس و دارای راه فرعی به شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 71، 125 و 126 شود
دهی از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در8هزارگزی باختری گرگان و 8هزارگزی باختری گرگان و 2هزارگزی راه شوسه گرگان به بندر شاه. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 540 تن سکنه. آب آن از رود خانه شصت کلانه و قنات. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس و دارای راه فرعی به شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 71، 125 و 126 شود
به لغت اهل عمان هرنوه است که نوعی از عود بخور بسیار خوشبو باشدو گویند صندل اصفر است که به هندی ملاکیر نامند و گویند نام لیمو است که به شیرازی لیموی خارکی و به هندی جنبهیری نامند و گویند لیموی مرکب از لیموی آب و اترج است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قلنبک شود
به لغت اهل عمان هرنوه است که نوعی از عود بخور بسیار خوشبو باشدو گویند صندل اصفر است که به هندی ملاکیر نامند و گویند نام لیمو است که به شیرازی لیموی خارکی و به هندی جنبهیری نامند و گویند لیموی مرکب از لیموی آب و اترج است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قلنبک شود
لنبر. در اصطلاح بنایان، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. - لمبر پیدا کردن دیواری، در قسمتی شکست برداشتن بدانسان که قسمت فوق آن لرزد و بیم افتادن بود
لنْبُر. در اصطلاح بنایان، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. - لمبر پیدا کردن دیواری، در قسمتی شکست برداشتن بدانسان که قسمت فوق آن لرزد و بیم افتادن بود
دهی از دهستان نوکندکا از بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در پنج هزارگزی شمال شاهی و 1500گزی باختر راه شوسۀ شاهی به ساری و 250200گزی تهران میان سیاه رود و یوزباشی. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 490 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیاه رود. محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات، کنجد و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). نام موضعی به نوکندکای ساری. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 121)
دهی از دهستان نوکندکا از بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در پنج هزارگزی شمال شاهی و 1500گزی باختر راه شوسۀ شاهی به ساری و 250200گزی تهران میان سیاه رود و یوزباشی. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 490 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیاه رود. محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات، کنجد و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). نام موضعی به نوکندکای ساری. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 121)
تکان لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. یا لمبر پیدا کردن دیواری. در قسمتی شکست برداشتن بدان سان که قسمت فوق آن بلرزد و بیم افتادن بود. قسمت زیر سرین از پشت گوشت سرین گوشت پشت ران
تکان لرزش، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید. یا لمبر پیدا کردن دیواری. در قسمتی شکست برداشتن بدان سان که قسمت فوق آن بلرزد و بیم افتادن بود. قسمت زیر سرین از پشت گوشت سرین گوشت پشت ران
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک