جدول جو
جدول جو

معنی لمارون - جستجوی لغت در جدول جو

لمارون
روستایی در منطقه ی درازکلای بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرارون
تصویر فرارون
خوب، عالی، بلند، والا، راست، مستقیم، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو،
اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس، برای مثال حسودت در ید بهرام فیرون / نظر زی تو ز برجیس فرارون (دقیقی - ۱۰۴)، ستاره شمر چون فرارون بیافت / دوید و به سوی فریدون شتافت (فردوسی - لغت نامه - فرارون)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زماروغ
تصویر زماروغ
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماروغ
تصویر سماروغ
قارچ، گیاهی چتری شکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان می روید، برخی انواع آن خوردنی است، گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی مانند نان پیدا می شود و برای انسان مضر است، کفک، سماروغ، چترمار، خایه دیس، رچله، خله، اکارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماروک
تصویر سماروک
کبوتر، نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقارون
تصویر اقارون
سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آماردن
تصویر آماردن
به حساب آوردن، آمار کردن، شمردن، آماریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شماردن
تصویر شماردن
شمردن، شماره کردن، حساب کردن، به شمار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(گُ رَ لَ)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر که در 24000گزی شمال خاور گناوه و 2000گزی راه شوسۀ گچساران به گناوه واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 320 تن است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دوایی است که آن را بفارسی ماهلو و بعربی حماما خوانند. گرم و خشک است در دوم، بول را براند. (از برهان قاطع). نوعاً در زبان یونانی چندین قسم دارو از قبیل هیل و خولنجان و زردچوبه و زنجبیل را امامون گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به حماما و ماهلو و تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش در ایالت پیرنۀ سفلی از ولایت الرن، دارای راه آهن و 1754 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
از پیشوایان دین مسیح است که در قرن هفتم میلادی در سوریه می زیسته است و فرقۀ مارونیه منسوب بدوست، (از قاموس الاعلام ترکی)، و رجوع به مارونیه شود
لغت نامه دهخدا
به معنی دست، مقاطعه ای است که یوشع شهریار آن را مفتوح ساخت (یوشع 12:18) و همان شارونۀ حالیه است که در نزدیکی تابور واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
نام دوایی است که آن را مروخوش گویند، بخار آن درد سر را نافع است، (برهان) (آنندراج)، نام دارویی که مرو خوش بو نیز گویند، (ناظم الاطباء)، معرب از یونانی مارن، (حاشیۀ برهان چ معین)، یکی از گونه های مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به ابن بیطار ج 4 ص 216 شود، سنگی است که آن را با سرمه در چشم کشند سفیدی را ببرد، (برهان) (آنندراج)، یک قسم سنگی که در سرکه حل کرده در داروهای چشم داخل کنند، (ناظم الاطباء)، سنگی است که دفع بیاض العین را مفید است، (نزههالقلوب)
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی گشته کاکله رازیانه آبی از گیاهان قسمی رازیانه که آن را رازیانه آبی و کاکله گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامیون
تصویر لامیون
گزنه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامروت
تصویر لامروت
کسی که مردانگی ندارد نامرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلارون
تصویر قلارون
نقیبان لکشر غلارون سرلشکران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمانون
تصویر ثمانون
هشتاد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه پیش می رود مترقی، راست درست درستکار، خوب نیک، سعد مقابل فیرون: حسودت درید بهرام فیرون نظر زی تو ز برجیس فرارون. (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده زراندوک از گیاهان گیاهی از تیره زرآوند که پایاست و در جنگلهای مرطوب نواحی معتدله اروپا میروید. سوش و ریشه آن بوی معطر دارد و در طب بعنوان مسهل و مقیی مصرف میگردد. برباله، اسارون شامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماردن
تصویر آماردن
آماریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماردن
تصویر شماردن
حساب کردن، تعداد
فرهنگ لغت هوشیار
به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند
فرهنگ لغت هوشیار
به قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیوارها چاهها و درختان اماکن و بیشتر جزو قارچهای با رشد بسیار از قبیل آسکومیستها یا هیمنومیست ها باشند، در تداول عامه هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیرون
تصویر امیرون
علف خبر کش گل قاصدک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امامون
تصویر امامون
یونانی تازی شده ماهلو از داروها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقارون
تصویر اقارون
یونانی تازی شده سوسن زرد وچ (وج تازی گشته) وج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارون
تصویر مارون
یکی از گونه های مریم نخودی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمانون
تصویر ثمانون
((ثَ))
هشتاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماروغ
تصویر سماروغ
((سَ))
قارچ، قارچ خوراکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماردن
تصویر شماردن
((شُ دَ))
حساب کردن، به حساب آوردن، شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرارون
تصویر فرارون
((فِ یا فَ))
مترقی، پیش رو، خوب، عالی، راست، مستقیم، در اصطلاح نجوم به معنی سعد، اوج، فریرون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لامروت
تصویر لامروت
((مُ رُ وَّ))
نامرد، ناجوانمرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماروغ
تصویر سماروغ
اکارس
فرهنگ واژه فارسی سره