جدول جو
جدول جو

معنی لقطات - جستجوی لغت در جدول جو

لقطات
(لُ قَ)
جمع واژۀ لقطه. رجوع به لقطه شود
لغت نامه دهخدا
لقطات
جمع لقطه
تصویری از لقطات
تصویر لقطات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطات
تصویر قطات
پرنده ای به اندازۀ کبوتر، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سنگ خوٰار، سنگخوٰاره، سنگخوٰارک، اسفرود، سفرود
فرهنگ فارسی عمید
(لُ قَ)
جمع واژۀ لقیط. رجوع به لقیط شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
جمع واژۀ لقاطه: محمولاتی که با ایشان بود به کلی برگرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). تا روز چهارم که تمامت لشکریان و حشریان برآمدند و بقایای لقاطات آن را غارت کردند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لقطاء
تصویر لقطاء
جمع لقیط، سر راهی ها، جمع لقیط
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لقاطه، خنزر پنزر خرده ریزها جمع محمولاتی که با ایشان بود بکلی بر گرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطات
تصویر قطات
سنگخوار سنگخوارک، جمع قطا قطوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقطا
تصویر لقطا
جمع لقیط
فرهنگ لغت هوشیار