پرنده ای به اندازۀ کبوتر، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سنگ خوٰار، سنگخوٰاره، سنگخوٰارک، اسفرود، سفرود
پرنده ای به اندازۀ کبوتر، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سَنگ خوٰار، سَنگخوٰاره، سَنگخوٰارَک، اِسفَرود، سَفرود
جمع واژۀ لقاطه: محمولاتی که با ایشان بود به کلی برگرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). تا روز چهارم که تمامت لشکریان و حشریان برآمدند و بقایای لقاطات آن را غارت کردند. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ لقاطه: محمولاتی که با ایشان بود به کلی برگرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). تا روز چهارم که تمامت لشکریان و حشریان برآمدند و بقایای لقاطات آن را غارت کردند. (جهانگشای جوینی)