معنی قطات
- قطات
- پرنده ای به اندازۀ کبوتر، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سنگ خوٰار، سنگخوٰاره، سنگخوٰارک، اسفرود، سفرود
واژههای مرتبط با قطات
قطات
- قطات
- سنگخوار سنگخوارک، جمع قطا قطوات
قطار
- قطار
- ترن
قضات
- قضات
- دادگران، داوران
قنات
- قنات
- کاریز، کهریز
قطاع
- قطاع
- بسیار برنده، بسیار قطع کننده
قطار
- قطار
- قَطرها، باران ها، آنچه بچکد، جمعِ واژۀ قَطر
قطار
- قطار
- وسیله ای نقلیه مرکب از چند واگن که بر روی خط آهن قرار دارد و به وسیلۀ لکوموتیو حرکت می کند، تِرَن
چند حیوان بارکش که آن ها را پشت سر هم ردیف کنند، ردیف
در موسیقی گوشه ای در بیات تُرک
قطان
- قطان
- قاطن ها، ساکنان و مقیم های مکانی، جمعِ واژۀ قاطن
قطعات
- قطعات
- قطعه ها، پاره های چیزی، حصه ها، تکه ها، در علوم ادبی شعری که فقط مصراع های زوج آن هم قافیه باشد، جمعِ واژۀ قطعه
