عیب کردن کسی را. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (زوزنی) ، کشیدن دل به سوی چیزی و مایل شدن بدو. (منتهی الارب) ، شوریدن دل و تباه شدن. لقس. شوریده شدن منش. (تاج المصادر) (زوزنی) ، لقب نهادن. (تاج المصادر). لقب کردن، افسوس داشتن. (زوزنی)
عیب کردن کسی را. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (زوزنی) ، کشیدن دل به سوی چیزی و مایل شدن بدو. (منتهی الارب) ، شوریدن دل و تباه شدن. لقس. شوریده شدن منش. (تاج المصادر) (زوزنی) ، لقب نهادن. (تاج المصادر). لقب کردن، افسوس داشتن. (زوزنی)
مادۀ هر حیوان، سگ ماده نوازش عاشقانه نوعی ابریشم پست، ابریشم نخاله، کژ، لاه، برای مثال از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینیّ طبع / وازچه خیزد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسیّ لاس (انوری - ۲۶۳) لاس زدن: از پی ماده رفتن حیوان نر، دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن، لاسیدن
مادۀ هر حیوان، سگ ماده نوازش عاشقانه نوعی ابریشم پست، ابریشم نخاله، کژ، لاه، برای مِثال از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینیّ طبع / وازچه خیزد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسیّ لاس (انوری - ۲۶۳) لاس زدن: از پی ماده رفتن حیوان نر، دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن، لاسیدن
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)