لغوب. سخت مانده گردیدن، خبر دروغ پیدا کردن نزد قوم، تباهی انداختن میان قوم. (منتهی الارب). به فساد آوردن. (منتخب اللغات) ، به زبان آب خوردن سگ از خنور. (منتهی الارب)
لغوب. سخت مانده گردیدن، خبر دروغ پیدا کردن نزد قوم، تباهی انداختن میان قوم. (منتهی الارب). به فساد آوردن. (منتخب اللغات) ، به زبان آب خوردن سگ از خنور. (منتهی الارب)
زدن با تیغ، در نوریدن راه را ره سپردن، دراز دراز بریدن گوشت را، جدا کردن گوشت، روشن شدن راه، راه روشن راه فراخ -7 بر زمین نهادن، شتابان رفتن، به راه راست رفتن، نشان نهادن بر چیزی، گادن لاغری از پیری
زدن با تیغ، در نوریدن راه را ره سپردن، دراز دراز بریدن گوشت را، جدا کردن گوشت، روشن شدن راه، راه روشن راه فراخ -7 بر زمین نهادن، شتابان رفتن، به راه راست رفتن، نشان نهادن بر چیزی، گادن لاغری از پیری
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند