جدول جو
جدول جو

معنی لطیمه - جستجوی لغت در جدول جو

لطیمه
مشک، نافۀ مشک، بازار عطرفروشان
تصویری از لطیمه
تصویر لطیمه
فرهنگ فارسی عمید
لطیمه
مشک، مشکدان، بازار بویه فروشان مشک، طبله مشک: زلف مگو یک لطیمه عنبر سارا. (قاآنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لطیمه
((لَ مَ یا مِ))
مشک، طبله مشک
تصویری از لطیمه
تصویر لطیمه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
(دخترانه)
مؤنث لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لایمه
تصویر لایمه
لایم، سرزنش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطیم
تصویر لطیم
هر خوش بوی که مابین چشم و گوش مالند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
سخن نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می شود، در فلسفه لطیف، کنایه از نکتۀ نغز، کنایه از امر بسیار دقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطمه
تصویر لطمه
صدمه، تپانچه، سلاح گرم کوچک دستی، سیلی، تس، چپله، توانچه، طپانچه، لطم، چپّات، لطام
فرهنگ فارسی عمید
مونث لایم جمع لوائم (لوایم)، ملامت نکوهش: و در مراقبت حق به لایمه خلق و گفتگوی لشکر التفات ننمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطیمه
تصویر قطیمه
شیرترشیده، اندکی خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطیمه
تصویر اطیمه
آتشدان تون تون گرمابه
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لطیف: و سخن نیکو سخن نغز بزله مونث لطیف: اقوال لطیفه اشارات لطیفه، گفتاری نغز مطلبی باریک و نیکو نکته: وشیث علیه السلام آن صحیفه را که متضمن سی لطیفه بود نگاه میداشت، بذله شوخی: سبک بدره زر در پیش روح افزا نهادند و بلطیفه سمک گفت که در خانه مطربان زربحساب خرج کنیم، نکته باریک دقیقه: لطیفه ایست در آن لب که هیچ نتوان گفت اگر دلم دهدی خلق را نمایم آن. (فرخی. عبد. 301)، اشارت دقیقی که از آن معنیی در ذهن خطور کند که آنرا نتوان تعبیر کرد جمع لطائف (لطایف)، یا لطیفه انسانی (انسانیه)، نفس ناطقه، دل روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
((لَ فَ یا فِ))
هر چیز نیکو، حکایت نغز و معنی دار، بذله، شوخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
Witticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
হাস্যরস
دیکشنری فارسی به بنگالی
คำพูดตลก
دیکشنری فارسی به تایلندی
機知に富む発言
دیکشنری فارسی به ژاپنی
व्यंग्य
دیکشنری فارسی به هندی