- لطف
- مهربانی
معنی لطف - جستجوی لغت در جدول جو
- لطف
- نرمی، مهربانی، نیکویی، ظرافت، زیبایی، عفو و بخشش، بذل کردن، بخشیدن چیزی
- لطف
- نرمی در کار و کردار، مدارات، خوشرفتاری، مودت، نیکویی، نیکوکاری نیکویی، احسان
- لطف ((لُ طْ))
- نرمی، مهربانی، خوش رفتاری، جمع الطاف، کرم، بخشش
- لطف ((لَ طَ))
- توفیق خدای، نرمی، نیکویی، بر، نیکوکاری، آن چه به کسی فرستند، هدیه
- لطف
- نرمی، نیکویی، احسان
- لطف
- Graciousness
- لطف
- bondade
- لطف
- Annehmlichkeit
- لطف
- życzliwość
- لطف
- милосердие
- لطف
- доброта
- لطف
- vriendelijkheid
- لطف
- amabilidad
- لطف
- bienveillance
- لطف
- graziosità
- لطف
- दयालुता
- لطف
- kebaikan
- لطف
- nezaket
- لطف
- fadhili
- لطف
- ความกรุณา
- لطف
- দয়ালুতা
- لطف
- مہربانی
- لطف
- جودٌ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خواهشمندم، خواهشمند است
ارمغان
از روی لطف، بلطف، به مهر از روی لطف و مرحمت مقابل عنفا، بمیامن شهامت و دها و محاسن حصافت رای انور خدایگانی لطفا و عنفا سر برخط انقیاد نهاده
به توفیق و همراهی خدا، بهمراهی و مهربانی شما، بلطف شما
نازکتر، باریکتر، دقیقتر، پاکیزه تر، خوشتر، بهتر، نرمتر
نرمی، مهربانی، چربدستی نرمی کردن مهربانی کردن، چربدستی کردن چابکی ورزیدن، نرمی مهربانی، چربدستی چابکی، جمع تلطیفات
رقیق کننده، نازک کننده