- لص
- دزد در پرده کردن، بستن در را دزد ساق جمع لصوص الصاص
معنی لص - جستجوی لغت در جدول جو
- لص ((لَ یا لُ یا لِ صّ))
- دزد، سارق، جمع لصوص، الصاص
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دزدان، آنکه مال دیگران را بی خبر و پنهانی ببرد، آنکه چیزی از دیگران بدزدد
سگ زبان از گیاهان سگ زبان
پیوسته، چسبیده، ستاره کوره
درخشیده
برچفسیدن
دزدیدن
جمع لص، دزدان، دزدیدن
جمع لصب، خرد شکاف ها تنگه ها
جنباندن
پیوسته، نزدیک چسباندن، پیوند دادن
سنگ چین، درخشیدن خارکورز از گیاهان، تاو کوهگی زبانه گل زرد از گیاهان یکیاز گونه های کبر است. قرنون
خرد شکاف در کوه، تنگه: در کوه یا در رود
آک آهوک (عیب)
دزیدن
جمع لصه، زنان دزد
جمع لصب، تنگه ها خرد شکاف ها
چسبانیدن، پیوند دادن، لحیم کردن
سارا، سارایی
بی آلایش
سره، ناب، زدوده
بهداشت
یاران یکرنگ نام گروهی از فرزانگان در سده های نخستین اسلام
یاران راستین
مزگت نشینان: یاران پیامبر که در مزگت می خفتند مهمانان اسلام بودند که در صفه مسجدپیامبر (ص) شب میگذراندند وصفه سایه پوشی بود برابر مسجد
گریز
سنجد از گیاهان
اندیشه
بت خانه بتخانه بتکده: (صائب، روا مدار که بیت الحرام دل ازفکرهای بیهده بیت الصنم شود) (صائب)
آشکارا به روشنی صریحا آشکار واضح صراحه
نیک مانداک آثارنیک که از شخص بجای ماند پس از مردن وی علمهای صالح، سبحان الله و الحمد الله ولا اله الا الله والله اکبر درنمازهای پنجگانه
آواز گرفتگی گلو گرفتگی
تابانی پس از تیرگی، لغزیدن، دندان ریختگی در شتر پس از پیری نرم و تابان، هموار
پشمداران پشم دارها، جانوران پشم دار مانند میش