چیزی نرم و لغزنده و بی خشونت را گویند. (برهان). املس. نسو: الانملاق، نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن. المحص، نسو شدن رسن یعنی لشن و لغزان شدن. التدملک، گرد و نسو شدن یعنی لشن و لغزان شدن. (مجمل اللغه) ، بی نقش وساده، هموار. لشن. لشن. (برهان)
چیزی نرم و لغزنده و بی خشونت را گویند. (برهان). املس. نسو: الانملاق، نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن. المحص، نسو شدن رسن یعنی لشن و لغزان شدن. التدملک، گرد و نسو شدن یعنی لشن و لغزان شدن. (مجمل اللغه) ، بی نقش وساده، هموار. لَشن. لَشِن. (برهان)
نرم ولغزنده املس: الاغلاق نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن، بی نقش ساده، هموار مسطح: قاعا صفصفا زمینی که آبگیر بوده باشد پس خشک شده چگونه لشن و هموار و برابر باشد
نرم ولغزنده املس: الاغلاق نسو شدن یعنی لشن و لغزنده شدن، بی نقش ساده، هموار مسطح: قاعا صفصفا زمینی که آبگیر بوده باشد پس خشک شده چگونه لشن و هموار و برابر باشد
الوسن. اولوسن. نوعی از عکرش (گیاهی ترش که در بن خرمابن میروید و آن را میکشد یا گیاه مرغ یا نوعی از کنگر) به فارسی ازدشت (؟) به هندی برمون گویند. گیاهی است خشن مانند چوب، و برگهای آن در طرف ریشه گرد است و در میان آنها دانه ای چون ترمس در داخل دو غشاء سیاه و سرخ قرار دارد. در دوم گرم و خشک است. و جالی آثار و محلل اورام، و با شوکران جهت ورم خصیه سودمند است و بخصوص آن را برای گزیدن سگ دیوانه مجرب دانسته اند، و مصدع است و مصلح آن مرزنجوش، و قدرشربتش تا یک مثقال است. (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی). و رجوع به مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن و مادۀ الوسن و اولوسن شود
الوسن. اولوسن. نوعی از عکرش (گیاهی ترش که در بن خرمابن میروید و آن را میکشد یا گیاه مرغ یا نوعی از کنگر) به فارسی ازدشت (؟) به هندی برمون گویند. گیاهی است خشن مانند چوب، و برگهای آن در طرف ریشه گرد است و در میان آنها دانه ای چون ترمس در داخل دو غشاء سیاه و سرخ قرار دارد. در دوم گرم و خشک است. و جالی آثار و محلل اورام، و با شوکران جهت ورم خصیه سودمند است و بخصوص آن را برای گزیدن سگ دیوانه مجرب دانسته اند، و مصدع است و مصلح آن مرزنجوش، و قدرشربتش تا یک مثقال است. (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی). و رجوع به مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن و مادۀ الوسن و اولوسن شود
طایفه ای از طوایف قشقائی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 81). برخی از آنها در دهات خضرک و مرودشت ده نشین گشته اند و محل ییلاق و قشلاق آنها بلوک آباده و طشک است و معیشت این جماعت از زراعت و راهزنی است
طایفه ای از طوایف قشقائی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 81). برخی از آنها در دهات خضرک و مرودشت ده نشین گشته اند و محل ییلاق و قشلاق آنها بلوک آباده و طشک است و معیشت این جماعت از زراعت و راهزنی است