معنی بشن بشن قد و قامت، برای مثال وه که برخی پای تا سر او / بشن و بالای چون صنوبر او (انوری - مجمع الفرس - بشن)، تن، بدن، سینه تصویر بشن فرهنگ فارسی عمید