الحضرمی. ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعه الرازی ذکر فی الصحابه و روی من طریق محمد بن عبیدالله التمیمی عنه و قال انه مات سنه مائه و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان. (الاصابهج 6 ص 13). صاحب منتهی الارب عبدالله بن لهیعه حضرمی را قاضی مصر و محدثی موثوق گفته است. و رجوع به عبدالله و حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 132 شود
الحضرمی. ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعه الرازی ذکر فی الصحابه و روی من طریق محمد بن عبیدالله التمیمی عنه و قال انه مات سنه مائه و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان. (الاصابهج 6 ص 13). صاحب منتهی الارب عبدالله بن لهیعه حضرمی را قاضی مصر و محدثی موثوق گفته است. و رجوع به عبدالله و حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 132 شود
نان گاورس. حشر. (منتهی الارب). نان گاورسین. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). سوزنی در قافیۀ منیه و عطیه وقضیه، لعیه آورده است: حدیث حسب حال خویش گویم صواب آید ندانم یا خطیه نه گندم دارم از بهر کلیچه نه ارزن دارم از بهر لعیه از آن سیم و زر و غله چه گویی نصیب سوزنی هل من بقیه. سوزنی
نان گاورس. حشر. (منتهی الارب). نان گاورسین. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). سوزنی در قافیۀ منیه و عطیه وقضیه، لعیه آورده است: حدیث حسب حال خویش گویم صواب آید ندانم یا خطیه نه گندم دارم از بهر کلیچه نه ارزن دارم از بهر لعیه از آن سیم و زر و غله چه گویی نصیب سوزنی هل من بقیه. سوزنی
لختیعه. یکی از ملوک یمن یا از مقاول ملقب بذوالشناتر. ذوالشناتر لخیعه بن بنوف حمیری است (یا آن لختیعه به زیادت تاء است و الاول اکثر او الصواب). (منتهی الارب). از اذواء یمن میباشد. صاحب مجمل التواریخ و القصص آرد: و در تاریخ جریر نام وی (ذوشناتر) لخیعه العالم گوید و خدای تعالی داناتر است. در این خلاف نیست که مردی ستمگر و بدفعل بود و با فرزندان ملوک یمن فساد کردی تا پادشاهی را نشایند و این عادت ایشان بود که هر که با وی کاری زشت کنند پادشاهی را نشاید. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 168 و 423 شود صاحب قاموس گوید: ذوالشناتر من ملوک الیمن اسمه لخیعه
لختیعه. یکی از ملوک یمن یا از مقاول ملقب بذوالشناتر. ذوالشناتر لخیعه بن بنوف حمیری است (یا آن لختیعه به زیادت تاء است و الاول اکثر او الصواب). (منتهی الارب). از اذواء یمن میباشد. صاحب مجمل التواریخ و القصص آرد: و در تاریخ جریر نام وی (ذوشناتر) لخیعه العالم گوید و خدای تعالی داناتر است. در این خلاف نیست که مردی ستمگر و بدفعل بود و با فرزندان ملوک یمن فساد کردی تا پادشاهی را نشایند و این عادت ایشان بود که هر که با وی کاری زشت کنند پادشاهی را نشاید. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 168 و 423 شود صاحب قاموس گوید: ذوالشناتر من ملوک الیمن اسمه لخیعه
انداوه و آن چوب یا آهنی است که بدان گل اندایند. (منتهی الارب) (آنندراج). مالج. (از اقرب الموارد). ماله. انداوه. (دهار). انداوه و ماله که بدان گل اندایند. (ناظم الاطباء)
انداوه و آن چوب یا آهنی است که بدان گل اندایند. (منتهی الارب) (آنندراج). مالج. (از اقرب الموارد). ماله. انداوه. (دهار). انداوه و ماله که بدان گل اندایند. (ناظم الاطباء)