جدول جو
جدول جو

معنی لسپنجاه - جستجوی لغت در جدول جو

لسپنجاه
دهی جزء دهستان مرکزی بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان واقع در پنجهزارگزی شمال باختری آستانه و سه هزارگزی راه شوسه. جلگه. معتدل. مرطوب و مالاریائی. دارای 96 تن سکنه. شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب از استخر محلی. محصول برنج و ابریشم. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنجاه
تصویر پنجاه
عدد بعد از چهل ونه یا عدد مرکب از پنج ده تا، «۵۰ »
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
عددی از دهگانها بعد از چهل و نه و پیش از پنجاه ویک و نمایندۀ آن در ارقام هندیه این صورت است 50 و در حساب جمل از آن به ’ن’ عبارت کنند. خمسون. خمسین:
چگونه گیرد پنجاه قلعۀ معروف
یکی سفر که کند در نواحی لوهر.
عنصری.
بهر تلی بر از کشته گروهی
بهر غفجی بر از فرخسته پنجاه.
عنصری.
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی.
سعدی.
به پنجاه تیر خدنگش بزد
که یک چوبه بیرون نرفت از نمد.
سعدی.
هدف، به پنجاه نزدیک گردیدن. اهداف، به پنجاه نزدیک گردیدن. (منتهی الارب) ، مخفف پنجاه درم که 160 مثقال است یعنی ده سیریا یک چارک
لغت نامه دهخدا
عددی که بعد از چهل و نه و پیش از پنجاه و یک است عددی که بیان میکند عددی را که عبارتست از پنج مرتبه ده. نماینده آن در ارقام هندی این صورت است: -2. 50 مخفف پنجاه درم که صد و شصت مثقال است یعنی ده سیر یا یک چارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنجاه
تصویر پنجاه
((پَ))
عددی که بعد از چهل و نه و پیش از پنجاه و یک است
فرهنگ فارسی معین