جدول جو
جدول جو

معنی لزگی - جستجوی لغت در جدول جو

لزگی
طایفه ای از مردم قفقاز که از زمان های قدیم ساکن داغستان بوده و زبانشان ترکی است و به لهجه های مختلف تکلم می کنند، ساخته شده به وسیلۀ این قوم، رقص بومی این طایفه که با حرکات تند به صورت فردی یا گروهی اجرا می شود
فرهنگ فارسی عمید
لزگی
(لَ)
نام طائفه ای در قفقازو شاید لکز که یاقوت نام می برد چنانکه در مجمل التواریخ گلستانه (ص 162 و 163) نیز لکزیه آمده است: قومی از ساکنین قفقاز که اصل ایشان از مردم داغستان است و چون اقوام دیگری به داغستان هجوم کرده و سکنی گزیدند قسمتی از مردم آنجا ناچار از مهاجرت به شیروان وگرجستان و اراضی دیگر قفقاز شدند. مجموع نفوس آن که بالغ به پانصد هزار تن است به بیش از پنجاه قوم و قبیله تقسیم شده و جدا شده اند به حدی که زبان یکدیگر را نمیدانند و با زبان ترکی یا فارسی و عربی مقاصد خود را به یکدیگر میفهمانند و چون قسمتی از آنان موسوم به آوار هستند بعقیدۀ نژادشناسان آریائی می باشند. لزگی ها مردمی رشید و آزادمنش و عاشق حریت اند و مدتی طویل در تحت ریاست شیخ شامل برای تحصیل آزادی جنگهای مشهور داشته اند، قمۀ لزگی، رقص لزگی معروف است
لغت نامه دهخدا
لزگی
منسوب به لزگستان از مردم لزگستان
تصویری از لزگی
تصویر لزگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از للگی
تصویر للگی
لله بودن، شغل و عمل لله
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لَ / لِ)
شغل لله. عمل لله
لغت نامه دهخدا
(لَ)
صفت لنگ. حالت و چگونگی لنگ. شلی. عرج. عتب. کساحه. (منتهی الارب) :
رهواری سفینه چه بینی که گاه غرق
بهر صلاح لنگی لنگرنکوتر است.
خاقانی.
سخی ً، نکب، لنگی شتر. خزعه، لنگی در یکی ازدو پا. زمال، لنگی شتر. کتف، لنگی ستور از درد کتف. خال، لنگی ستور. قزل، لنگی زشت. خزعال، لنگی ناقه. (منتهی الارب).
- لنگی را به رهواری (به راهواری) پوشیدن، به جلدی و چابکی عمل، عیب و نقص خود یا کاری را پنهان داشتن. با چرب دستی و چابکی عیبی راپنهان داشتن و عیب خویش به زرنگی پنهان کردن:
رو رو که به یکباره چونین نتوان بودن
لنگی نتوان بردن ای دوست به رهواری.
منوچهری.
خاموش بهتری تو مگر باری
لنگی برون شودت به رهواری.
ناصرخسرو.
خفته ای خفته و گوئی که من آگاهم
کی شود بیرون لنگیت به رهواری.
ناصرخسرو.
یکبارگی از عاشق دوری نتوان جستن
’لنگی نتوان بردن ای دوست به رهواری’.
امیرمعزی.
لنگی و رهواری اندر راه دین ناید نکو
اسب دانش باید ارنی دور شو زین رهگذر.
سنائی.
برد لنگی به راهواری پیش
پیشم از بس که عذر لنگ آورد.
انوری.
مرا اندازۀ تمهید عذر آن کجا باشد
ولیکن چون کنم لنگی همی پوشم به رهواری.
انوری.
برد در عذر بس لنگی برهواری و من هر دم
گناهی نو بر او بندم برای عذر بس لنگش.
اخسیکتی.
ورنه آخر همه برون میبرد
پیش از این لنگیی برهواری.
ظهیر.
چو برنشستی و دادی عنان به مرکب خویش
زمانه با تو برد لنگئی به رهواری.
کمال اسماعیل.
و رجوع به کتاب امثال و حکم ذیل (لنگی به راهواری پوشیدن) شود.
- باعث لنگی کار یا کارها شدن، تعطیل آن را سبب گردیدن.
- لنگی کار، تعطیل آن برای نبودن افزار یا کارگر
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سختی و رنج و آزار. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لنگی
تصویر لنگی
لنگ بودن شلی اعرجی: خال لنگی ستور. یا لنگی کار. تعطیل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
در تازی نیامده: لیزی چسبناکی لزج بودن چسبناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سزگی
تصویر سزگی
سختی، رنج، آزار
فرهنگ لغت هوشیار
عکل و شغل لله لله بودن: و آن حضرت بدست مرشد قلی خان در آمد به مشهد مقدی تشریف آورده اند. للگی مرشد قلی خان و در میانه استاجلو بودن مکروه خاطر شریفش بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزگه
تصویر لزگه
تکه قطعه قاچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزگه
تصویر لزگه
((لَ گَ یا گِ))
تکه، قطعه، قاچ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
غرويٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Sliminess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘稠
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
لزجیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
লেপ্টতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ความเหนียวเหนอะหนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ulaini wa kunata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
yapışkanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
kelengketan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
דְבִיקוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
끈적임
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
चिपचिपापन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
slijmerigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
липкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
слизкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
lepkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Schleimigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی