- لدیغ
- مار گزیده
معنی لدیغ - جستجوی لغت در جدول جو
- لدیغ ((لَ))
- مارگزیده، گزنده (مار و غیره)
- لدیغ
- گزیده شده، مارگزیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افتاده، نادان گول، ناتوان سست
کراده کجینه جامه کهنه
فربه آگنده گوشت لمتر
خار تیغ
گزیدن، گزیدن با نیش، نیش زدن
نزد: وابسته به زمان
گزیدن
بد دل گولی