جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لدیغ

لدیغ

لدیغ
مارگزیده. ج، لدغی. (منتهی الارب). ملدوغ. سلیم (از قبیل نام زنگی کافور) ، گزنده. مار گزنده. (دهار) :
صد دریچه و در سوی مرگ لدیغ
میکند اندر گشادن ژیغ ژیغ.
مولوی
لغت نامه دهخدا

ردیغ

ردیغ
گول. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، آنکه همه اقران خود را بر زمین اندازد. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

صدیغ

صدیغ
مرد ناتوان و ضعیف. (منتهی الارب). مرد ضعیف. (مهذب الاسماء) ، بچۀ هفت روزه. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا