معنی لدیغ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لدیغ
لدیغ
لدیغ
مارگزیده. ج، لدغی. (منتهی الارب). ملدوغ. سلیم (از قبیل نام زنگی کافور) ، گزنده. مار گزنده. (دهار) : صد دریچه و در سوی مرگ لدیغ میکند اندر گشادن ژیغ ژیغ. مولوی
لغت نامه دهخدا
ردیغ
ردیغ
گول. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، آنکه همه اقران خود را بر زمین اندازد. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
صدیغ
صدیغ
مرد ناتوان و ضعیف. (منتهی الارب). مرد ضعیف. (مهذب الاسماء) ، بچۀ هفت روزه. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.