جدول جو
جدول جو

معنی لجن - جستجوی لغت در جدول جو

لجن
لژن
تصویری از لجن
تصویر لجن
فرهنگ واژه فارسی سره
لجن
گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
تصویری از لجن
تصویر لجن
فرهنگ فارسی عمید
لجن
گل سیاه که در ته حوض و جوی آبهای خفته پدید آید
تصویری از لجن
تصویر لجن
فرهنگ لغت هوشیار
لجن
((لَ جَ))
گل سیاه که در ته مرداب، جوی و آب های راکد می ماند
تصویری از لجن
تصویر لجن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لجنه
تصویر لجنه
انجمن گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجنه
تصویر لجنه
((لَ نَ یا نِ))
گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند، انجمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلجن
تصویر تلجن
بر چفسیدن، کوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علجن
تصویر علجن
ماده پر گوشت در ستور، زن شوخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن زار
تصویر لجن زار
زمین پرگل و لای که پا در آن فرو برود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجن مالیدن
تصویر لجن مالیدن
لجن مالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
عیوب او گفتن یا تهمت ها بر وی نهادن، نسبتهای بد، دروغ یا راست به کسی گفتن در حضور جماعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن مالی
تصویر لجن مالی
عمل لجن مالیدن، تهمت نهادن اتهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن مال کردن
تصویر لجن مال کردن
بلجن مالیدن، متهم کردن بد نام ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن مال شدن
تصویر لجن مال شدن
بلجن مالیده شدن، متهم شدن بدنام گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن مال
تصویر لجن مال
آنکه یا آنچه بلجن مالیده شده، تهمت نهاده بدنام شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن زار
تصویر لجن زار
جایی پر از لجن که پا در آن فرو رود باتلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجن مال
تصویر لجن مال
((لَ جَ))
آن که یا آن چه به لجن مالیه شده، بدنام شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لجن مال
تصویر لجن مال
به لجن کشیده شده، آنکه یا آنچه لجن مالی شده، کنایه از بدنام و بی آبرو شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحن
تصویر لحن
آهنگ، نوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لژن
تصویر لژن
لجن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حجن
تصویر حجن
کجی خمیدگی خماندن، باز گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجن
تصویر دجن
باران پیاپی روز بارانی، تاریکی انبوه، تاریکی ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجن
تصویر سجن
زندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجن
تصویر تجن
نهری که از رود جدا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجن
تصویر شجن
اندوه، حزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجه
تصویر لجه
میانۀ دریا، جماعت بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لبن
تصویر لبن
شیر حیوان ماده، شیر زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لنج
تصویر لنج
لب، لپ، دو طرف دهان از بیرون، برای مثال نه همه کار تو دانی نه همه زور تو ر ا ست / لنج پرباد مکن بیش و کتف برمفراز (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعن
تصویر لعن
نفرین کردن، دشنام دادن، راندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجن
تصویر سجن
سرمای سخت، سجام، سجد، شجد، شجام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لفجن
تصویر لفجن
کسی که لب بزرگ و ستبر داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکن
تصویر لکن
ولی، اما، لیکن، ولیکن، ولیک، لیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لشن
تصویر لشن
نرم و لیز، هموار، ساده، بی نقش و نگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لژن
تصویر لژن
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لدن
تصویر لدن
نزد، پیش، پیش کسی، در کنار یا برابر کسی
فرهنگ فارسی عمید