هل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، شوشمیر، خیربوا، هال، هیل، قاقله
هِل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، شوشمیر، خیربُوا، هال، هیل، قاقُلِه
بر وزن و معنی کاشی است، (برهان) (آنندراج)، وآن سفالی باشد که شیشۀ صلایه کرده بر روی آن مالیده و پخته باشند، (برهان)، کاشی و لعاب از شیشۀ صلایه کرده که بر روی سفال اندود نموده در کوره پزند، (ناظم الاطباء)، کاجی، حریقه، قابولا، صمحلّه، نجیره، عاقولا، عصیده (امروز در عراق عرب)، سخینه، آردهاله، (زمخشری)، نفیته، (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر)، حلوای روانی را نیز گویند که از دواها و تخمهای گرم پزند، (برهان)، شلۀ شیر و شله ای که از شیره و یا شکر و آرد و روغن سازند ویژه برای زچه، (ناظم الاطباء)، طعامی از آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زردچوبه و بیشتر زچگان را پزند، آرد بوداده با روغن که از آن حلوائی پزند، (در گناباد خراسان) : صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقمۀ آن هیچ آزار، بسحاق اطعمه، بهر کاچی ّ و عدس در خانه ای باشم مقیم با کماج گرم و یخنی من که باشم در سفر، بسحاق اطعمه، کاچی نتوان پخت از این تخم که کشتیم کیپانتوان دوخت از این رشته که رشتیم، بسحاق اطعمه (از آنندراج و انجمن آرای ناصری)، کاچیش وزیر و رشته نایب لفتی حاجب، هریسه دربان، فخرالدین منوچهر، - امثال: کاچی به از هیچی است، رجوع به امثال و حکم دهخدا شود
بر وزن و معنی کاشی است، (برهان) (آنندراج)، وآن سفالی باشد که شیشۀ صلایه کرده بر روی آن مالیده و پخته باشند، (برهان)، کاشی و لعاب از شیشۀ صلایه کرده که بر روی سفال اندود نموده در کوره پزند، (ناظم الاطباء)، کاجی، حریقه، قابولا، صمحلّه، نجیره، عاقولا، عصیده (امروز در عراق عرب)، سخینه، آردهاله، (زمخشری)، نفیته، (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر)، حلوای روانی را نیز گویند که از دواها و تخمهای گرم پزند، (برهان)، شلۀ شیر و شله ای که از شیره و یا شکر و آرد و روغن سازند ویژه برای زچه، (ناظم الاطباء)، طعامی از آرد سرخ کرده و روغن و زعفران یا زردچوبه و بیشتر زچگان را پزند، آرد بوداده با روغن که از آن حلوائی پزند، (در گناباد خراسان) : صحن کاچی چو پر از روغن و دوشاب بود نرساند بگلو لقمۀ آن هیچ آزار، بسحاق اطعمه، بهر کاچی ّ و عدس در خانه ای باشم مقیم با کماج گرم و یخنی من که باشم در سفر، بسحاق اطعمه، کاچی نتوان پخت از این تخم که کشتیم کیپانتوان دوخت از این رشته که رشتیم، بسحاق اطعمه (از آنندراج و انجمن آرای ناصری)، کاچیش وزیر و رشته نایب لِفتی حاجب، هریسه دربان، فخرالدین منوچهر، - امثال: کاچی به از هیچی است، رجوع به امثال و حکم دهخدا شود
دهی از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 22هزارگزی شمال همدان و پنجهزارگزی باختری شوسۀ همدان به تهران. دشت، سردسیر. دارای 1356 تن سکنه. شیعه ترکی و فارسی زبان. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و لبنیات و میوه جات، شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی. پنج باب دکان، یک دبستان و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 22هزارگزی شمال همدان و پنجهزارگزی باختری شوسۀ همدان به تهران. دشت، سردسیر. دارای 1356 تن سکنه. شیعه ترکی و فارسی زبان. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و لبنیات و میوه جات، شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی. پنج باب دکان، یک دبستان و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ) :... فرمان همایون نفاذ یافت که امراء تواچی، سان عساکر ظفرمآثر بازطلبند و سپاه ممالک محروسه را از اقصای ترکستان تا سرحد هندوستان جار رسانند که به میعاد مقرر در معسکر نصرت اثر مجتمع گردندو... (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 605). از استماع این خبر نایرۀ غیرت پادشاه هفت کشور زبانه به فلک اخضر کشید و دفع شر آن بداختر بر ذمۀ همت خسروانه واجب نموده حکم همایون به اجتماع لشکر قیامت اثر نافذ گردید. تواچیان قمرمسیر جهت رسانیدن جار، روی به اطراف و امصار آورده به اندک زمانی لشکر بسیار از... در اردوی کیهان پوی جمع آمدند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 486)
جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ) :... فرمان همایون نفاذ یافت که امراء تواچی، سان عساکر ظفرمآثر بازطلبند و سپاه ممالک محروسه را از اقصای ترکستان تا سرحد هندوستان جار رسانند که به میعاد مقرر در معسکر نصرت اثر مجتمع گردندو... (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 605). از استماع این خبر نایرۀ غیرت پادشاه هفت کشور زبانه به فلک اخضر کشید و دفع شر آن بداختر بر ذمۀ همت خسروانه واجب نموده حکم همایون به اجتماع لشکر قیامت اثر نافذ گردید. تواچیان قمرمسیر جهت رسانیدن جار، روی به اطراف و امصار آورده به اندک زمانی لشکر بسیار از... در اردوی کیهان پوی جمع آمدند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 486)