گودال، مغاک بی وفایی، برای مثال می آیدم ز رنگ تو ای یار بوی لان / برکنده ای ز خشم دل از یار مهربان (مولوی - لغت نامه - لان) بی حقیقتی پسوند متصل به واژه به معنای محل فراوانی چیزی مثلاً نمک لان
گودال، مغاک بی وفایی، برای مِثال می آیدم ز رنگ تو ای یار بوی لان / برکنده ای ز خشم دل از یار مهربان (مولوی - لغت نامه - لان) بی حقیقتی پسوند متصل به واژه به معنای محل فراوانی چیزی مثلاً نمک لان
نام دیهی به کجور مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 109 بخش انگلیسی). دهی از دهستان خیررود کنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 4هزارگزی خاوری نوشهر و دوهزارگزی جنوب راه شوسۀنوشهر به بابلسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریایی. دارای 130 تن سکنۀ شیعه و فارسی زبان. آب آن از رود خانه ماشلک و خیررود، محصول آنجا برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نام دیهی به کجور مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 109 بخش انگلیسی). دهی از دهستان خیررود کنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 4هزارگزی خاوری نوشهر و دوهزارگزی جنوب راه شوسۀنوشهر به بابلسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریایی. دارای 130 تن سکنۀ شیعه و فارسی زبان. آب آن از رود خانه ماشلک و خیررود، محصول آنجا برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نامی است که ترکان بکشاورزی ایرانی موسوم به یحیی متولد بسال 1120 ه. ق. داده اند. در یکی از جنگهای ایران با عثمانیان، ترکان یحیی را به اسارت به آسیای صغیر برده و چون بردگان بفروختند. او پس از چندی از جور ترکان به مارسی گریخت. در این وقت زبردستی ایرانیان در دهقنت و پرورش حیوانات اهلی و کرم پیله شهرتی عالمگیر داشت. از این رو اولیای امور فرانسه مقدم این برزگر ایرانی را گرامی داشتند، تا آنجا که نزد لوئی پانزدهم بار یافت و پادشاه او را به اصلاح زراعت فرانسه و تربیت کرم ابریشم فرمان داد، لکن از جانب دولت در مساعدتهای لازمۀ این مأموریت اهمال رفت و او با دستی تهی تعب طلب را برخویش هموار کرد و در سایۀ کوشش و اتکاء بنفس در نواحی اوین ین با بذری که از ایران آورد بامتحان زرع روناس پرداخت و از پای ننشست تا تخمها ببار و شاهد مقصود بکنار آمد. لکن قدر یحیی در زندگی مجهول ماند و عمرش با فاقه و فقر در 1187 سپری گشت و دختر یگانه او نیز در 1236 در بیمارستان عمومی درگذشت. فرانسویان بپاس خدمات او 75 سال بعد در 1262 ه. ق. مجسمۀ او را ریخته و بر صخرۀ نتردام د دم برافراشتند
نامی است که ترکان بکشاورزی ایرانی موسوم به یحیی متولد بسال 1120 هَ. ق. داده اند. در یکی از جنگهای ایران با عثمانیان، ترکان یحیی را به اسارت به آسیای صغیر برده و چون بردگان بفروختند. او پس از چندی از جور ترکان به مارسی گریخت. در این وقت زبردستی ایرانیان در دَهقنت و پرورش حیوانات اهلی و کرم پیله شهرتی عالمگیر داشت. از این رو اولیای امور فرانسه مقدم این برزگر ایرانی را گرامی داشتند، تا آنجا که نزد لوئی پانزدهم بار یافت و پادشاه او را به اصلاح زراعت فرانسه و تربیت کرم ابریشم فرمان داد، لکن از جانب دولت در مساعدتهای لازمۀ این مأموریت اهمال رفت و او با دستی تهی تعب طلب را برخویش هموار کرد و در سایۀ کوشش و اتکاء بنفس در نواحی اوین یُن با بذری که از ایران آورد بامتحان زرع روناس پرداخت و از پای ننشست تا تخمها ببار و شاهد مقصود بکنار آمد. لکن قدر یحیی در زندگی مجهول ماند و عمرش با فاقه و فقر در 1187 سپری گشت و دختر یگانه او نیز در 1236 در بیمارستان عمومی درگذشت. فرانسویان بپاس خدمات او 75 سال بعد در 1262 هَ. ق. مجسمۀ او را ریخته و بر صخرۀ نتردام دِ دُم برافراشتند