جدول جو
جدول جو

معنی لایغفر - جستجوی لغت در جدول جو

لایغفر
نیامرزیدنی، نابخشودنی
تصویری از لایغفر
تصویر لایغفر
فرهنگ فارسی عمید
لایغفر
(یُ فَ)
مرکّب از: لا + یغفر، نابخشودنی. نیامرزیدنی. که آمرزیده نتواند شد.
- ذنب لایغفر، گناه نابخشودنی. بزه غیر قابل بخشش
لغت نامه دهخدا
لایغفر
بشخوده نمیشود، نابخشودنی نیامرزیدنی. یا ذنب لایغفر. گناه نابخشودنی بزه غیر قابل بخشش نابخشوده
فرهنگ لغت هوشیار
لایغفر
((یُ فَ))
بخشوده نمی شود
تصویری از لایغفر
تصویر لایغفر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاینفک
تصویر لاینفک
جدانشدنی، ناگشودنی، جدایی ناپذیر، چاره ناپذیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایشعر
تصویر لایشعر
بی شعور، نادان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاینفع
تصویر لاینفع
بی نفع، بی سود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایتغیر
تصویر لایتغیر
تغییر ناپذیر
فرهنگ فارسی عمید
(یَ فَک ک)
مرکّب از: لا + ینفک، جدانشدنی. ممتنعالانفکاک. جدائی ناپذیر. لازم. لازم غیرمفارق: و دانایان و حکما و مورخان حضرت اعلی را جزو لاینفک اند. (رشیدی)،
- عضو لاینفک، عضو جدانشدنی. جزء لاینفک، جزء جدائی ناپذیر. عضو لاینفک چیزی بودن: لازم غیرمفارق آن بودن
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
در سختی گرما درآمدن، (از ’وغ ر’) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اویغور. ایغر. ایغورها. قوم آسیایی ترک نژاد که اول بار در قرن هفتم میلادی در اطراف رود جیحون سکنی گزیدند و اهمیت یافتند. چندین شهر بنا کردند که از جمله قراقوروم است. اویغورها بسرعت قلمرو خود را بسط دادند و در اوایل قرن هشتم تمام مغولستان را از دست سلسلۀ تانگ خارج نمودند و مملکتی تأسیس کردند که از 745 تا 856 میلادی دوام یافت. سپس به ترکستان شرقی و به قسمتهایی از سرزمین ایالت کنونی سینکیانگ مهاجرت کردند در آنجا مملکت دیگری تأسیس نمودند که در قرن 13 میلادی مقهور مغول گردیدند. امروز قسمت زیادی از سکنۀسینکیانگ بزبان ایغوری تکلم میکنند و ممکن است از اعقاب ایغورها باشند. (دایرهالمعارف فارسی). رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و اویغور شود
لغت نامه دهخدا
(وَرْ رَ تَ)
نه دیگری:اوست و لاغیر. این است و لاغیر، اوست و نه جز او. استعانت ما از تست بس و لاغیر. که هریک از باد غرور دم انا و لاغیری میزند. (رشیدی). من بودم و او و لاغیر
لغت نامه دهخدا
(یَ تَ غَ یْ یَ)
مرکّب از: لا + یتغیر، تغییرناپذیر. دگرگون ناشونده
لغت نامه دهخدا
(یَ فا)
مرکّب از: لا + یخفی، (و...) پوشیده نباشد. پوشیده نماناد. مخفی نماناد
لغت نامه دهخدا
(یَ عُ)
مرکّب از: لا + یشعر، نادان: من حیث لایشعر، لاعن شعور.
لغت نامه دهخدا
(یَ فَ جِ)
مرکّب از: لا + ینفجر، که منفجر نشود
لغت نامه دهخدا
(یَ فَ)
مرکّب از: لا + ینفع، آنچه نفع نکند. بی سود. که سود ندارد
لغت نامه دهخدا
(اَ / ای)
ملک معموری از ترکستان شرقی که در انتهای شرقی چین ممتد شده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لایتغیر
تصویر لایتغیر
تغییرنمی کند، دگرگون ناشونده. تغییر ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
نه دیگری نه چیز دیگر: پادشاهی کاری بزرگ است و باوج معالی آن ببال همت عالی توان پرید لاغیر
فرهنگ لغت هوشیار
پلشت بری سترون کردن باژ ستاندن، باژ دادن: نهانی، زمین بی باژ بخشیدن تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج بپادشاه در نهان و فراز از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج، زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایشعر
تصویر لایشعر
نمیداند نمی فهمد، نادان. بی شعور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایخفی
تصویر لایخفی
پوشیده نباشد، پوشیده نماناد خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاینفک
تصویر لاینفک
جدا نمی شود، جدا نشدنی جدایی ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاینفع
تصویر لاینفع
سود نمی رساند، بی سود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاینفجر
تصویر لاینفجر
منفجر نمیشود، آنکه منفجر نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا یغفر
تصویر لا یغفر
بخشوده نمی شود نا بخشودنی نیامرزیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایتغیر
تصویر لایتغیر
((یَ تَ غَ یُِ))
تغییر ناپذیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاینفک
تصویر لاینفک
((یَ فَ کّ))
جدانشدنی، جدایی ناپذیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایغار
تصویر ایغار
تمام گرفتن عامل خراج را، دادن خراج به پادشاه در نهان و فرار از عمال آن، بخشیدن پادشاه زمینی را به شخصی بدون خراج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاغیر
تصویر لاغیر
((غَ یْ))
نه دیگری، نه چیز دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایشعر
تصویر لایشعر
((یَ عَ))
نادان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاینفک
تصویر لاینفک
جدا نشدنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تغییرناپذیر، ثابت، دایم
متضاد: متغیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تنها، فقط، منحصراً
فرهنگ واژه مترادف متضاد