جدول جو
جدول جو

معنی لایروبی - جستجوی لغت در جدول جو

لایروبی
تنقیه، لاروبی، لایروبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لای روبی
تصویر لای روبی
پاک کردن نهر یا قنات از گل و لای
فرهنگ فارسی عمید
(یُ را)
مرکّب از: لا + یری، که بدیده درنیاید. نامشهود. پوشیده. نامرئی
لغت نامه دهخدا
(حَ گُ)
روبندۀ لای و گل، پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره،
- کشتی لاروب، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه،
- لاروب کردن، لاروبی، پاک کردن گل و لای قنات یا چاه و غیره
لغت نامه دهخدا
نام دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان، واقع در یازده هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان، دارای 70 تن سکنه، زبان اهالی فارسی و لری، شغل آنان زراعت و حشم داری، صنایع دستی و قالیچه و جوال و گلیم بافی، راه آنجا مال رو و محصول آن غلات و انجیر و لبنیات و پشم و انار است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
بحر لاروی دریای مجاور لار فارس
لغت نامه دهخدا
(اَیْ یو)
دولت کردان ایوبی یا بنی ایوب، بدست صلاح الدین یوسف فرزند نجم الدین ایوب از اکراد روادیه در شامات و فلسطین و ناحیۀ کوهستانی واقع بین حوضه های علیای دجله وفرات تأسیس گردید و پس از سقوط دولت فاطمی مصر بوسیلۀ صلاح الدین مصر سفلی نیز در قلمرو این دولت قرار گرفت. کردان ایوبی ابتکار جنگهای صلیبی را در دست داشتند و صلاح الدین قهرمان مشهور جنگهای مزبور شناخته شده است. سلطنت این خاندان از 564 تا 648 هجری قمری دوام داشت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ایوبیان شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرکّب از: ’لا’ + ’ریب’ + یاء نسبت، یقینی. الهی: بسا مکاشفات غیبی و مشاهدات لاریبی دست دهد. (سعدی)، تیر سعادت مآثر غیبی از مطلع مرحمت لاریبی طلوع نمود. (حبیب السیر ج 3 ص 276)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
ژیوندا. کمدی نویس و مؤلف فرانسوی. مولدتروا (1540 -1612 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(یُءْ با)
مرکّب از: لا + یؤبی، بحر لایؤبی، فلان بحری لایؤبی است، یعنی هرگز منقطع نشود و به آخر نرسد بلکه نفع او همیشگی باشد. و همچنین است کلاءٌ لایؤبی
لغت نامه دهخدا
(فِرْ رُ ن نِ)
اگوست فرون. سیاستمدار فرانسوی. مولد سن مالو (1777-1842م.)
لغت نامه دهخدا
نام محلی به فرانسه که رود سن دوت از آن بطرف موناکو جاری است، (ایران باستان ج 2 ص 1457)
لغت نامه دهخدا
رقص، (زمخشری)، زفن، بازیگری
لغت نامه دهخدا
عمل رفتن خاک، خاک را پاک کردن، جاروب کردن و گرد گرفتن
لغت نامه دهخدا
عمل پاک کردن قنات و جز آن ازلای: نثل، لاروبی قنات، تنقیۀ قنات، اباثه، لاروبی کردن چاه، ثل، لاروبی چاه، ثلل، لاروبی چاه، حماء، لاروبی کردن و پاک کردن قنات از لای، انتکاش، لاروبی کردن
لغت نامه دهخدا
پایتخت کنیا است و بالغ بر 32000 نفر جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پایکوبی
تصویر پایکوبی
پاکوبی
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کننده گل و لای (رود قنات و غیره)، یا کشتی لاروب. کشتیی که گل و لای رود و مرداب را پاک کند، پاک کردن گل ولای تنقیه. پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاروبی
تصویر لاروبی
پاک کردن گل و لای (رود قنات و غیره) تنقیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاروبی
تصویر لاروبی
پاک کردن گل و لای، تنقیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایکوبی
تصویر پایکوبی
رقص
فرهنگ واژه فارسی سره
ترقص، دست افشانی، رقاصی، رقص، وشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد